زینب عبدالعزیز تاکنون در مسئولیتهای آکادمیک زیادی مشغول فعالیت بوده و عضو انجمنها، شوراها و تشکلهای علمی متعدد و عضو مؤسس اتحادیه هنرمندان تجسمی مصر بوده است.
این بانوی ۸۶ ساله دستی بر قلم دارد و تألیفات و مقالات زیادی را نیز در تمدن و تاریخ هنر به رشته تحریر درآورده است و هنر را از ۱۰ سالگی فراگرفت و از سال ۱۹۵۵ تا ۲۰۰۲، ۵۰ نمایشگاه شخصی و گروهی را در داخل و خارج از مصر برگزار کرد.
از زینب عبدالعزیز در دانشنامههای جهانی به عنوان استاد دانشگاه، پژوهشگر و هنرمند تجسمی یاد شده و آثار هنری او زینتبخش بسیاری از وزارتخانهها، هتلها و کلکسیونها در مصر و خارج از این کشور بوده است.
وی که صاحب نخستین ترجمه فرانسوی قرآن تأییدشده الازهر است، در گفتوگو با پایگاه خبری «elmashhad.online» انگیزه خود از این اقدام را توضیح داده و از سختیها و موانع پیش روی این حرکت گفته است، متن این گفتوگو در ادامه میآید:
ابتدا بفرمایید انگیزه شما از ترجمه قرآن به فرانسوی چه بود و چطور شد به این کار روی آوردید؟
ابتدا دوست داشتم با ترجمههای قرآن به فرانسه در قرن ۱۶ آشنا شوم و این ترجمهها را مطالعه کردم؛ اما در آنها اشتباهات و تحریفات زیادی را دیدم؛ به ویژه اینکه این ترجمهها تنها منحصر به کشورهای غربی بود.
چیزی که سبب شد با جدیت به ترجمه قرآن روی آورم، ترجمه «ژاک برک»، شرقشناس فرانسوی بود که با وجود این که استاد دانشگاه مشهور فرانسه بود، مغرضانه و عامدانه به تحریف قرآن روی آورد. او عضو مجمع زبان عربی بود و این یعنی به دو زبان فرانسه و عربی تسلط داشت، اما عامدانه در ترجمه قرآن را تحریف کرده بود. با این وجود این ترجمه در کل جهان به شکل عجیبی معروف شد و مورد توجه قرار گرفت و بدتر این بود که بسیاری از مسلمانان و انسانهای مشهور ترجمه ژاک برک را مورد تشویق قرار داده و حتی این تشویقها تا به امروز نیز ادامه دارد؛ همین مسئله سبب شد تصمیم بگیرم که با ترجمههای مستشرقین مقابله کنم.
زینب عبدالعزیز درباره اشتباهات ترجمه ژاک برک نیز گفت: این اشتباهات زیاد است؛ مثلاً در یک نمونه میبینیم که به ذات اقدس الهی اهانت کرده و در آیه «یتوب الله» که ما آن را به معنای پذیرش توبه بندگان از گناهان از سوی خدا میدانیم، برک آن را این گونه ترجمه کرده که «نعوذ بالله» خدا گناهکار است و توبه میکند.
ژاک برک همچنین ۸۲ صفحه مقدمه برای ترجمه قرآنش نوشته و آن را نشانه احترام به قرآن میداند؛ در حالی که در آن انتقاد کرده و قرآن و اسلام را برای هر زمان و مکانی مناسب نمیداند.
از قدیم گفتهاند که قرآن ترجمهناپذیر و غیرممکن است، آیا این اعتقاد سبب نشد که شما در ترجمه قرآن تردید داشته باشید؟
بدون شک ترجمه قرآن مسئولیتی بزرگ است که نباید کوچک انگاشته شود، همچنین کار سختی است که به استقامت نیاز دارد. من از دانشآموختگان الازهر نیستم و رشته تحصیلیام هم ربطی به الازهر ندارد، بنابراین برای این کار از یکی از اساتید فقه الازهر مشورت گرفتم و ایشان مرا تشویق کرد؛ هر چند همچنان احساس ترس را در وجودم داشتم.
عهد بستم امانت و اخلاص را در ترجمه قرآن رعایت کنم
برای ترجمه قرآن، وقتم را خالی کردم و دست از نوشتن مقاله برای روزنامهها و هر چیز دیگری دست کشیدم و با خودم و خدایم عهد بستم ترجمهای ارائه دهم که روشنگرانه بوده و امانت و اخلاص در آن لحاظ شده باشد و روزانه ۱۵ رکعت نماز میخواندم و به مدت ۱۰ سال هر روز ۱۵ ساعت را برای این کار صرف کردم.
موانع پیش روی ترجمه چه بود و چگونه از آنها عبور میکردید؟
بدون شک مشکل بزرگ پیش روی همه مترجمان قرآن اختلاف زیاد میان زبان مبدأ و مقصد(فرانسوی و عربی) است، به ویژه این که عربی زبانی بسیار گسترده و بر خلاف فرانسه دارای واژگانی با ریشههای متنوع است؛ در حالی که فرانسه زبانی است که صیغههای فعلی زیادی ندارد که ترجمه را تسهیل کند و همین امر سبب میشد به لغتنامههای زیادی رجوع کنم تا معنای یک کلمه را بیابم و گاهی ۵ احتمال را برای یک کلمه مییافتم و به همین دلیل از استاد فقه الازهر میپرسیدم و مشورت میکردم تا بدانم کدام کلمه درست و نزدیک به معنای واقعی است.
چه چیزی ترجمه شما را از دیگر ترجمههای قرآن متمایز ساخته است؟
من در این ترجمه برخلاف بسیاری مترجمان شرح، اضافات و حاشیهنویسی زیادی نداشتهام، برخی مترجمین یک آیه را در چهار سطر ترجمه کردند، این باعث خستگی خواننده و اشتباه در دریافت معنا میشود یا برخی نیز درک خود را به خواننده تحمیل میکنند؛ اما من روش سادهای را انتخاب کردم که عبارت و واژه را بدون گمشدن معنا توضیح میدهد، همچنین تلاش کردم که حاشیهنویسیها فقط برای بیان ارزش و اعجاز علمی آیات و قرآن باشد تا غرب این مفاهیم را درک کند، این مباحث نیز با کلماتی ساده بیان شده؛ به ویژه اینکه غرب به غیب ایمان ندارد و به دلایل و برهانهایی نیاز دارد تا قانع شود.
آیا ترجمه شما از قرآن به نتایجی که در نظر داشتهاید، رسیده است؟
بله به نظرم به نتایجی که از زمان شروع ترجمه در ذهن داشتم، رسیده است. رئیس جمعیت «تبلیغ رسالت» اسکندریه که حق چاپ و توزیع ترجمه در کشورهای خارجی را به آنها دادهام و انجمنی خیریه و غیرانتفاعی است، به من اعلام کرد با خواندن این ترجمه ۷۰۰ نفر در آفریقا مسلمان شدهاند و من از شنیدن این خبر خوشحال شدم و احساس غرور کردم، این نشان میدهد که کار خوب و شایستهای انجام دادهام.
همچنین با همکاری انجمن تبلیغ جهانی اسلامی لیبی این ترجمه چاپ شده؛ انجمنی که بسیار فعال است و در همه جهان از جمله الازهر شناخته شده است. ما مراکزی در مناطق مختلف جهان داریم که سعی دارند ترجمه را به دست ملتهای فرانسویزبان برسانند و در میان آنان توزیع کنند.
بازخوردهای خوبی دریافت کردهام و فرانسویها به من به خاطر این کار تبریک گفتهاند و این مایه خرسندی است، دوست داشتم الازهر نیز این ترجمه را منتشر کند؛ این اثر را به شورای عالی امور اسلامی مصر ارائه دادم که مخالفتهای زیادی در پی داشت؛ اما همه اینها را پشت سر گذاشتم و توانستم با افراد مغرض با دلیل و برهان برخورد و از ترجمه خود دفاع کردم.
انجام این ترجمه در زندگی شخصیتان چه تأثیراتی داشته است؟
این کار سبب شد که قرآن را بیشتر درک کرده و در فهم آیات دقیقتر و جامعتر ورود کنم، دریافتم که انسان عادی هر زمان که قرآن میخواند احساس میکند که یک آیه را بیش از پیش درک کرده که با قبل متفاوت است؛ درباره تجربه شخصیام در این ترجمه نیز باید بگویم که متوجه شدم هر وقت قرآن را با دقت میخوانیم، سوره را به شکلی جدید میبینیم و معنای آن را با وضوح بیشتری درمییابیم.
سوره «نور» خیلی توجهم را جلب کرد، زیرا تنها سورهای است که با آیه «سُورَةٌ أَنزَلْنَاهَا وَفَرَضْنَاهَا» آغاز میشود و این یعنی آیات این سورهها همه واجباتی هستند که ما آنها را رعایت میکنیم. امیدوارم پژوهشها و تحقیقات خاصی درباره این سوره انجام شود؛ چرا که یکی از بزرگترین سورههای قرآن از نظر تعدد و جامعیت موضوعات است.