انتشارات دانش بنیان قرآنیوم

 جوابیه ای بر نقد استاد ارجمند محقق گرانمایه جناب حجت الاسلام والمسلمین رسول جعفریان دامت معالیه بر کتاب زوال اسراییل در سال 1401

چند روز پیش وقتی یکی از دوستان مشترک بنده و جنابعالی با من تماس گرفت و خبر داد که جنابعالی مطلبی را در مورد این کتاب نگاشته اید بسیار مشعوف و مباهی شدم. سالهاست با کتابها و آثار  جنابعالی آشنا هستم و شما را  در زمینه مسایل تاریخی صاحب نظر میدانم.

بعد از رونمایی از این کتاب قرار  بود جلسه نقد و بررسی این کتاب نیز برگزار گردد. دوستان زیادی بودند که در موافقت با کتاب سخنرانی کنند.  اما بدان علت که کسی را برای نقد تخصصی این کتاب  پیدا نکردند از برگزاری آن منصرف شدند.

با اشتیاق تمام نوشته ارزشمند جنابعالی را در وبلاگ نخبگان سایت خبر آنلاین ملاحظه کردم. و قبل از مطالعه نوشتار تان خوشحال شدم که بزرگواری در قامت شما پیدا شده که میتواند در نقد علمی این کتاب ما را یاری کند و بنابراین با حضور شما میتوان جلسه نقد علمی این کتاب را برگزار کرد. ازینرو خداوند را شاهد می‌گیرم با اشتیاق وافر بدنبال خواندن نقد علمی شما بودم که متاسفانه خواندن مطالب جنابعالی پایان یافت بدون آنکه حتی یک فقره نقد علمی در آن مشهود باشد. 

اینجانب در ابتدا از اینکه به خود زحمت مطالعه این کتاب را داده اید سپاسگذارم. عنایت دلسوزانه جنابعالی در این مورد  ستودنی است.

اما با تمام احترامی که به جنابعالی به عنوان یک سرمایه علمی حوزه علمیه قایل هستم اجازه بفرمایید نکاتی را در مورد نوشتار ارزشمند جنابعالی متذکر گردم.

1.         فرموده اید :

چند ماهی در قالبی ترکیبی از علوم غریبه و قرآن و ریاضیات نوشته شده.

در این کتاب به هیج وجه از علوم غریبه مصطلح استفاده ای نشده است و هیچکدام از محاسبات این کتاب مبتنی بر جفر و طلسمات و علوم غریبه نیست.

در کتب لغت برای علوم غریبه چنین آمده است:  علوم و فنونی مثل طالع‌بینی، جفر (علم الحروف) و رمل (علم نقطه) در رابطه با علوم شکل گرفتند و استفاده می‌شوند. کلیه شاخه‌های علوم غریبه در کتب شیعه به ۳۴ شاخه به قرار زیر تقسیم می‌شود:

• خمسه مُحتجبه (کیمیا لیمیا هیمیا سیمیا ریمیا)
• خواص شناسی (خواص اسماءالله خواص آیات و سوره‌ها خواص ادعیه حرز خواص اوراد و اذکار و ختومات خواص تعاویذ و رُقی خواص حروف و جُمَل و اشکال خواص الاشیاء خواص طبع‌ها)
• جفر رمل علم اوفاق تفأل استخاره علم الاعضاء علم الاکتاف وهم و دم قیافه‌شناسی کف‌بینی ستاره بینی ملاحم تعبیر خواب هیپنوتیزم مانیه‌تیزم تلقین به نفس تله‌پاتی تخلیه روح روشن‌بینی

و هیچکدام از علوم فوق در این کتاب هیچ نقشی ندارند.

2.         فرموده اید:

نویسنده کتاب این مطلب را از یک محاسبه ظاهرا ریاضی از آیات قرآن بدست آورده اند.

بکارگیری کلمه ظاهرا در این جمله حاکی از آن است که شما یا محاسبات انجام شده را یک عمل ریاضی نمیدانید یا برای عمل ریاضی ظاهر و باطن قایل هستید که نمیتواند درست باشد. زیرا ریاضی علمی است که ظاهر و باطن ندارد. عدد 2 اگر بعلاوه 2 گردد مساوی خواهد بود با چهار. ظاهر و باطن این محاسبه ریاضی است و به هیج وجه برای هیچ عمل ریاضی نمیتوان ظاهر و باطن فرض کرد.

3.         فرموده اید :

مثلا فرض کرده اند «بضع سنین» در سوره روم که عددی بین سه تا نه و میانه آن شش است، کلمات قبل از آن هم شش تاست و این یک قاعده است و شاه کلید. سپس با این شاه کلید به سراغ سوره اسراء رفته اند. عدد حروفی که قبل از آیه 104 سوره مزبور که خبر آمدن وعده دوم را به بنی اسرائیل و نابودی آنان داده «فاذا جاء وعد الاخره» 1444 تاست. این رقم به نظر ایشان سال قمری است. میلادی آن می شود سال 2022 و هجری شمسی آن می شود 1401. پس در این سال اسرائیل سقوط خواهد کرد!

نکته نخست: آنکه شما با بکارگیری عبارت شک برانگیز (فرض کرده اند) سعی کرده اید در این نکته تردید ایجاد کنید که کلمه بضع عدد بین 3 تا 9 می باشد. یعنی خواسته اید بگویید این فرض واقعیت ندارد. در حالی که از نظر علمای علم لغت حرف نویسنده یک فرض نیست بلکه یک واقعیت است و تقریبا در تمامی فرهنگها کلمه بضع را عدد بین 3 و 9 ترجمه کرده اند.

نکته دوم آنکه: نویسنده کتاب در طول محاسبات انجام شده هیچوقت به قطعیت اعلام نکرده است که اسراییل در این سال سقوط خواهد کرد. بنابراین بکارگیری جمله (پس در این سال اسرائیل سقوط خواهد کرد) از قول ایشان بی انصافی است.

ذیلا تنها به یک پاراگراف از اصل کتاب اشاره می شود.

صفحه 103 پاراگراف اول:

از آنجا که در موارد دیگر از جمله سوره روم و سوره کهف هر کلمه قبل از عدد تعیین شده نمایانگر یکسال است به این نتیجه گمانی میرسیم که ممکن است عدد 1444به سال هجری قمری سقوط اسرائیل اشاره داشته باشد.

4.         فرموده اید:

داستان نگارش کتاب در مقدمه است. نویسنده بعد از جنگ 33 روزه به دعوت امور بین الملل حزب الله به لبنان رفته تا خرابی ها را ببیند. در آنجا کتابی می بیند به نام زوال اسرائیل در سال 2022 از الزبیدی. در تحقیقات بعدی ایشان معلوم می شود اصل این محاسبات متعلق به دانشمند دیگری است به نام بسّام جرار که فلسطینی است و به گفته ایشان سالها در زندان اسرائیل بوده است. نام آقای ماجد المهدی هم در صفحه شناسنامه کنار نام آقای بسام آمده اما معلوم نشد آیا کتاب اصلی متعلق به هر دو بوده یا یک نفر و اصولا آقای ماجد المهدی چه نقشی در اصل کتاب داشته است.

آقای بسام در این کتاب، محاسباتی قرآنی چندی را انجام داده و به این نتیجه رسیده که سال سقوط اسرائیل 2022 است که البته نویسنده ما سیدعبد الله حسینی گفته اند که قدری این محاسبات را دقیق تر کرده اند.

در این رابطه توجه فرمایید:

اینجانب هم کتاب الزبیدی را در اختیار دارد، هم اصل کتاب بسام نهاد جرار را و هم اصل تحقیقات آقای ماجد المهدی را.

کتاب آقای الزبیدی جزوه ایست در حدود 50 صفحه که تنها بخش نهایی آن در حدود 12 صفحه به محاسبات آقای بسام نهاد جرار پرداخته است.

در اصل کتاب آقای جرار هم تنها به 8 محاسبه از محاسبات 37 گانه انجام شده در این کتاب اشاره شده است که 3 تا از محاسبات آقای بسام نهاد جرار تصحیح شده است. دو تا از محاسبات نیز از تحقیقات آقای ماجد المهدی نقل شده است. اما مابقی این محاسبات توسط اینجانب کشف و اضافه شده است. البته با تمام انصاف حق تقدم استاد بسام نهاد جرار و استاد ماجد المهدی در ابتدای کتاب اذعان شده است. این کتاب ترجمه کتاب آنان نیست بلکه بر اساس نظریات آنان و با تصحیح محاسبات ایشان است. 31 محاسبه از محاسبات کتاب که 4 برابر  محاسبات آقای بسام نهاد جرار است توسط اینجانب کشف و اضافه  شده است.

5.         فرموده اید:

این کشف چنان است که نه فقط هجری قمری و شمسی و میلادی سال سقوط اسرائیل را در بر می گیرد بلکه با محاسباتی که شده سال عبری آن هم کشف شده که می شود 5959 و این البته عبری قمری است، و عبری شمسی آن می شود 5782 و همه اینها از همان محاسبات ریاضی در قرآن در سوره اسراء بر اساس توضیحاتی که ایشان داده بدست می آید.

اگر چه از لحن عبارات شما نوعی طعنه بر نویسنده استنباط میشود اما در واقع فکر نمیکنید اگر در این محاسبات واقعا این سال با انواع و اقسام تاریخ های مربوط به همه ادیان و حتی شمسی و قمری بودن آن مشخص شده باشد اعجاب انگیز باشد تا سوال برانگیز.

البته تذکر این نکته که سال 5959  سال قمری عبری است و سال 5782 سال شمسی عبری است تذکار بجایی است که نویسنده باید برای چاپ دوم تصحیح کند.

 6.        فرموده اید:

از آیه 21 مائده تا آیه 104 اسراء هم 1443 آیه است که حالا برای یک شماره نباید بازی را بهم زد چون حتی اگر 1443 درست باشد، با نیمه اول 2022 میلادی مقارن است.

نقد صحیح علمی با طعنه و بکارگیری جملاتی مانند (نباید برای یک شماره بازی را بهم زد) قابل انجام نیست. نقد علمی در این مورد آن بود که ثابت میکردید که از نظر تقویم  سال 1443 مصادف با نیمه دوم سال 2022 نیست. آن وقت حرف نویسنده کتاب ارزش خود را از دست میداد. اگر سال 1443  هجری قمری واقعا مصادف با نیمه دوم سال 2022 میلادی هست چگونه میتوان در سخن نویسنده خدشه کرد.

7.         فرموده اید:

ایشان بیشتر شاعرند و لابد ارتباطی بین شعر و علوم غریبه هم وجود دارد.

این ادعا از استاد برجسته ای مثل شما بعید است. اولا همانگونه که در آغاز ثابت شد این کتاب مبتنی بر علوم غریبه نیست. ثانیا بر فرض که چنین باشد تلازمی بین شاعر بودن و نوشتن کتابی با استفاده از علوم غریبه وجود ندارد. همانگونه که نمیتوان ادعا کرد دانشمند معظم جناب رسول جعفریان که مورخ هستند نقدی بر یک کتاب مبتنی بر علم الاعداد و علم الحروف و اعجاز ریاضی قرآن نوشته اند. پس لابد ارتباطی میان تاریخ و علم الاعداد وجود دارد.

8.         فرموده اید:

مهم تر از همه آن که آیت الله خزعلی تقریظی بر این کتاب نوشته اند:

کتابی است قیّم و ارزشمند از دانشمندی دلسوز و زحمتکش. امید است وعده ای که داده اند برای بر افتادن ریشه ظلم یعنی اسرائیل عملی شود و دل مسلمانان شاد گردد، بلکه دل همه اهل عالم. این عنصر ناپاک برافتد و دل مردم آرامش یابد. خداوند متعال مولف کتاب را جزای خیر عطا فرماید. ابوالقاسم خزعلی، عضو خبرگان جمهوری اسلامی (کذا). عین دستخط ایشان هم به قول قدما گراور شده است. جای شکرش باقی است که ایشان قاطعانه آن را تایید نکرده اند.

نوشتن تقریظی توسط حضرت آیت الله خزعلی بر این کتاب داستانی دارد که قطعا بیان آن خالی از لطف نیست:

زمان ملاقات با حضرت ایشان 20 دقیقه بود که مدیر دفتر ایشان بر رعایت آن تاکید داشتند. وقتی نویسنده در مورد کتاب و برخی از محاسبات نکاتی را برای حضرت آیت الله خزغلی مطرح کردند ایشان با اعجاب فراوان نکات دیگری را از رموز قرآنی در تایید این نگرش به قرآن مطرح فرمودند. دو نفر دیگر در نوبت ملاقات بودند ایشان برای اینکه حقی از آنان ضایع نشود آن دو را نیز در جلسه فراخواندند و از من خواستند بحث را ادامه دهم. این جلسه یکساعت و 45 دقیه ادامه پیدا کرد.

در پایان از ایشان خواستم تقریظی بر این کتاب بنویسند:

فرمودند برای اعلام نظر کتبی و نوشتن تقریظ بر این کتاب احتیاج به زمان دارم برای مطالعه کامل آن. ایشان قول دادند ظرف یکماه پاسخ بدهند. راس یک ماه با دفتر ایشان تماس حاصل گردید. پاسخ دادند کتاب را شروع کرده اند اما باز هم نیاز به زمان است. این تماس ها هر ماه یکبار ادامه داشت و هر بار ایشان حتی با یادآوری رقم صفحه پاسخ میدانند زمان بیشتری لازم دارند تا اینکه قرائت کتاب به پایان رسید و دستور دادند برای گرفتن متن تقریظ خدمت شان مشرف شویم.

در نتیجه شایبه ای که در ذهن خواننده متن نقد استاد جعفریان بوجود می آید این است که تقریظ حضرت آیت الله غزعلی به معنی تایید قاطعانه این کتاب نیست. حضرت آیت الله خزعلی در تایید کتاب از جمله (کتابی است قیّم و ارزشمند) استفاده کرده اند. باید چه جمله ای بکار میبرد تا از گفتار ایشان تایید استفاده شود.

9.         فرموده اید:

این هم برای خود کتابی است، آن هم در امتداد یک علم ریشه دار و کهن که مهمترین خاصیت آن پیشگویی است. البته در این قبیل آثار، از دیرباز از نجوم و حروف ابجد و طلسمات و ریاضیات و اعداد و همه چیز استفاده می شد، اما این که این طور با قرآن رفتار شود، تحفه است. به نظرم جای تامل دارد و نیازمند یک بازبینی در نشر این قبیل آثار است که به نام قرآن و زیر سایه آن انتشار می یابد.

تناقض در سخنان حضرت استاد مشهود است. از یکسو استفاده این علم را که مشخص نکرده اید کدام علم را میگویید (یک علم ریشه دار و کهن) میدانید که خاصیت آن پیشگویی است. و از سوی دیگر استفاده از این علم ریشه دار و کهن را در تبیین آیات الهی تحفه میدانید و تفسیر ریاضی قرآن کریم را رفتار تحفه قلمداد میکنید.  اگر این علم علمی ریشه دار و کهن است چه اشکالی دارد برای تبیین آیات الهی از یک علم ریشه دار و کهن مهما امکن استفاده شود. اگر با اصل این علم مشکل دارید آنگاه بکارگیری عبارت ریشه دار و کهن برای یک علم موهوم نادرست و نابجاست.

توصیه جنابعالی نیز مبنی بر بازبینی در نشر این گونه مطالب بنام قرآن و در سایه آن حتی اگر این روش بزعم جنابعالی نادرستی باشد برخلاف منش آزاداندیشی است که در آن تضارب آراء مورد حمایت قرار میگیرد.

10.      فرموده اید:

امشب از دوستم آقای مهدوی راد درباره محاسبات ریاضی درباره قرآن سوال کردم. ایشان گفتند برخی از آنها مطالب خوبی است برخی نه. گفتم با این همه تغییر و تفاوت در نگارش حروف چطور اینها درست است؟‌ ایشان گفتند همه اینها به حروف بستگی ندارد، گاهی به سور و عدد آیات است. گفتم بالاخره چی؟ مبهم گفتند هست دیگر. ممکن است درست باشد، برخی از آنها خواندنی است.  بالاخره متوجه نشدم چه باید کرد، فقط می دانم علم ریاضی، محترم ترین علم است، به طوری که اگر چیزی در قالب آن باشد، حتی یک نفر هم انکار نمی کند.

نمونه بارز یک محقق حقیقت محور را در شخصیت دوست عزیزتان جناب مهدوی راد میتوان دید. وقتی فرموده اند برخی از آنها مطالب خوبی است و برخی نه. یا وقتی گفته اند: فقط می دانم علم ریاضی، محترم ترین علم است، به طوری که اگر چیزی در قالب آن باشد، حتی یک نفر هم انکار نمی کند.

اگر همین یک نکته را از دوست عزیزتان می پذیرفتید و آن را معیار نقد این کتاب قرار میدادید شاید میتوانستید در نقد این کتاب موفقتر عمل کنید. مثلا بجای بکار گیری عبارات طعنه آمیز،  نادرستی محاسبات انجام شده را ثابت میکردید تا خوانندگان متوجه اشتباهات محاسباتی نویسنده میشدند و اصل ادعای ایشان خدشه دار میشد.  اما اگر محاسبات نویسنده درست باشد این کتاب در قالب ریاضی است و براساس نظر دوست محقق تان جناب مهدوی راد که خود نیز بر آن صحه گذاشته اید اگر چیزی در قالب ریاضی باشد حتی یکنفر هم انکار نمیکند و عجبا که خود انکار کرده اید.

در پایان از این تصدیع عذر خواهی میکنم و همچنان منتظر نقد عالمانه و منصفانه جنابعالی میمانم.

ارادتمند