چرا از میان حروف الفبا، تنها حرفهای «ث»،«خ»، «ج»، «ز »، «ش»، «ظ» و «ف» در سوره حمد وجود ندارد؟! قیصر روم طی نامهای به یکی از خلفای عباسی نوشت: در کتاب انجیل آمده است هر کسی از روی حقیقت سورهای بخواند که خالی از هفت حرف باشد، خداوند جسدش را بر آتش دوزخ حرام میکند. آن هفت حرف عبارتند از : «ث، ج، خ، ز، ش، ظ، ف» و ما هر چه بررسی کردیم، چنین سورهای در کتابهای تورات و زبور و انجیل نیافتیم. آیا شما در کتاب آسمانی خود، چنین سورهای دیدهاید؟ خلیفه عباسی دانشمندان را جمع کرد و این مسأله را با آنها در میان گذاشت. آنها از جواب درماندند. سر انجام این موضوع را از امام هادی(ع) پرسیدند. آن حضرت در پاسخ فرمودند: آن سوره، سوره «حمد» است که این حروف در آن وجود ندارد. از امام(ع) پرسیدند: فلسفه نبودن این هفت حرف، در این سوره چیست؟ امام(ع) فرمود: حرف «ث» اشاره به «ثبور»، حرف «ج» اشاره به «جحیم»، حرف «خ» اشاره به «خبیث»، حرف «ز» اشاره به «زقوم»، حرف «ش» اشاره به «شقاوت»، حرف «ظ» اشاره به «ظلمت» و حرف «ف» اشاره به «آفت» دارد، را در کتب معتبر تاریخی و روایی نیافتیم. سوره حمد را میتوان مهمترین سوره قرآن دانست که خواندن آن در تمام نمازها لازم است،[1] اما همانگونه که در پرسش بدان اشاره شد، هفت حرف «ث»،«خ»، «ج»، «ر»، «ش»، «ظ» و «ف» در سوره حمد نیامده است. در این ارتباط، باید گفت نیازی نیست که حتماً دلیلی در این زمینه وجود داشته باشد؛ زیرا نه از طرف خداوند، ادعایی مبنی بر وجود تمام این حروف در سوره حمد میبینیم و نه در یک سخن فصیح، وجود تمام کلمات در یک متن لازم میباشد تا فقدان برخی از آنها را نقصی برای این سوره بدانیم. با تمام آنچه گفته شد، اما در برخی کتب تفسیری در مورد علت فقدان این کلمات، احتمالاتی مطرح شده است که تنها به ذکر برخی از آنها بسنده خواهیم کرد:
1. هر یک از این هفت حرف، اشاره به صفتى از صفات دوزخیان است که تلاوت کننده سوره حمد از آن دور است؛[2] زیرا حرف «ث» به «ثبور»، حرف «خ» به «خزى»، حرف «ج» به «جحیم»، حرف «ز» به «زفیر»، حرف «ش» به «شهیق»، حرف «ل» به «لظى» و حرف «ف» به «فراق» که نام درهای جهنم هستند، اشاره دارند. پس هر کسی این سوره را بخواند خدا او را از جهنم نجات داده و به هشت در بهشت میرساند.[3]
2. برخی گفتهاند که حرف «ث» به «ثقل»، حرف «ج» به «جوع»، حرف «خ» به «خسران»، حرف «ز» به «زجر»، حرف «ش» به «شقاوت»، حرف «ظ» به «ظلام»، و حرف «ف» به «فتور» که صفات دوزخیان است، اشاره دارد، و اهل بهشت از این صفات دور هستند.[4]
3. حرف «ث» به «ثبور»، حرف «ج» به «جحیم»، حرف «خ» به «خوف»، حرف «ز» به «زقوم» و حرف «ش» به «شقاوت»، حرف «ظ» به «ظلمت» و حرف «ف» به «فراق» اشاره دارد.[5]
4. از جهتی دیگر در دانش اعداد، حروف را به دو گروه نورانى و ظلمانى تقسیم میکنند. چهارده حرف که نورانى است، حروف فواتح سور قرآن است (ا، ل، ر، ک، ه، ى، ع، ص، ط، س، ح، م، ق، ن) بعد از حذف مکررات، از ترکیب آن حروف، این جمله به دست آوردهاند: «صراط علىّ حق نمسکه». آن چهارده حرف دیگر که ظلمانى است، هفت از آن علوى است و هفت سفلى: حروف علویه (ب، د، و، ت، ذ، ض، غ) حروف سفلیه (ج، ز، ف، ش، ث، خ، ظ). در سوره مبارکه فاتحة الکتاب این هفت حرف ظلمانى سفلى، وجود ندارد.[6]
اما آنچه که در برخی از کتابها و سایتها نقل شده است که: قیصر روم طی نامهای به یکی از خلفای عباسی نوشت: در کتاب انجیل آمده است هر کسی از روی حقیقت سورهای بخواند که خالی از هفت حرف باشد، خداوند جسدش را بر آتش دوزخ حرام میکند. آن هفت حرف عبارتند از : «ث، ج، خ، ز، ش، ظ، ف» و ما هر چه بررسی کردیم، چنین سورهای در کتابهای تورات و زبور و انجیل نیافتیم. آیا شما در کتاب آسمانی خود، چنین سورهای دیدهاید؟ خلیفه عباسی دانشمندان را جمع کرد و این مسأله را با آنها در میان گذاشت. آنها از جواب درماندند. سر انجام این موضوع را از امام هادی(ع) پرسیدند. آن حضرت در پاسخ فرمودند: آن سوره، سوره «حمد» است که این حروف در آن وجود ندارد. از امام(ع) پرسیدند: فلسفه نبودن این هفت حرف، در این سوره چیست؟ امام(ع) فرمود: حرف «ث» اشاره به «ثبور»، حرف «ج» اشاره به «جحیم»، حرف «خ» اشاره به «خبیث»، حرف «ز» اشاره به «زقوم»، حرف «ش» اشاره به «شقاوت»، حرف «ظ» اشاره به «ظلمت» و حرف «ف» اشاره به «آفت» دارد، را در کتب معتبر تاریخی و روایی نیافتیم.
از طرف دیگر، برخی حروف موجود در سوره حمد نیز میتواند ابتدای برخی نامها و ویژگیهای دوزخ باشد که تعلیل موجود در برخی از تفاسیر یادشده را زیر سؤال میبرد. به عنوان نمونه، «ن» ابتدای «نار»، «هـ» ابتدای «هاویه»، «ل» ابتدای «لظی»، «س» ابتدای «سموم»، «ی» ابتدای «یحموم» و ... میباشد که تمام این حروف نیز در سوره حمد وجود دارد.
[1]. ر. ک: «تعالیم و آموزه های سوره حمد»، 24391؛ «فلسفه نامگذاری سوره حمد به سبع مثانی»، 1910؛ «اسامی سوره حمد»، 53821؛ «امکان زنده شدن مرده با خواندن سوره حمد»، 103511.
[2]. فخرالدین رازی، ابوعبدالله محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج 1، ص 161، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، 1420ق.
[3]. همان، ج 1، ص 160؛ کاشانی، ملا فتح الله، تفسیر منهج الصادقین فی الزام المخالفین، ج 1، ص 23، تهران، کتابفروشی محمد حسن علمی، 1336ش.
[4]. کاشفی سبزواری، حسین، جواهر التفسیر، تحقیق، عباسی، جواد، ص 475، تهران، دفتر نشر میراث مکتوب، بیتا.
[5]. حقی بروسوی، اسماعیل، تفسیر روح البیان، ج 1، ص 26، بیروت، دارالفکر، بیتا.
[6]. بلاغی، سید عبد الحجت، حجة التفاسیر و بلاغ الإکسیر، ج 1، تعلیقه، ص 29، قم، حکمت، 1386ق.