مسیحی که هالیوود به تصویر میکشد، میان یک انسان و یک خدا جابهجا میشود. گاهی الهامات الهی او را به سوی رستگاری میبرد، اما گاهی هم وسوسههای دنیوی او را به سوی قدرت و دنیا میکشد. رابطه سینمای هالیوود با مقوله مذهب رابطه پیچیدهای است. در اغلب فیلمهای هالیوود که متعلق به ژانر مذهب تلقی میشوند، اتفاقاً مسئله مذهب به تمسخر گرفته میشود و یا تقبیح و نفی میگردد. اغلب در این فیلمها، مذهب، دلیل جنگ و خونریزی و اختلاف میان انسانها توصیف میشود. البته فراتر از اهمیت ماهیتی مذهب، این نکته برای هالیوود مهم است که دین میتواند منبع درآمدی برای سینمای آمریکا باشد. اما مشکل هالیوود با مذهب چیست؟
در هالیوود، اغلب مذهب، دلیل جنگ و خونریزی و اختلاف میان انسانها توصیف میشود
آثار هنری بیشماری با الهام گرفتن هنرمندان از دین ساخته شدهاند. هنر مذهبی قرنها تلاش کرده است تا سطح ذهنی انسانهای معنویتمحور را بالا ببرد. تقریباً در همه دینها، تصاویر هنری کوشیدهاند تا با استفاده از الهامات و الگوهای دینی، تکامل را به نمایش بگذارند و به اصول مذهبی بپردازند. امروز به دلیل تأثیرات قدرتمند رسانه در خودآگاه و ناخودآگاه انسانها، فیلمها ابزاری مناسب برای گسترش اطلاعات و آگاهسازی توده مردم تلقی میشوند. سینما اکنون ابزاری قوی و یکی از بسترهای مهم برای قدرت نرم است.
یکی از جذابترین رویکردها به فیلمسازی در تاریخ سینما، انتخاب موضوعات مرتبط با مذهب و اسطوره بوده است. این ژانرها نشان دادهاند که همواره میتوانند توجه میلیونها مخاطب سینما را به خود جلب کنند و درامد هنگفتی برای سازندگان فیلم رقم بزنند. بنابراین ساخت فیلمهایی که با اعتقادات مذهبی بازی میکنند، به عنوان یک تجارت سودآور مطرح میشود.
هالیوود انواع مختلفی از فیلم را درباره مذهب میسازد. برخی فیلمهای مذهبیگونه هستند که رویکرد تجاری و سودزایی دارند. اغلب هم فیلمهایی هستند که صرفاً داستانی را نقل میکنند و هیچ ایدئولوژی خاصی ندارند و هیچ مفهوم و آموزه الهی را ارائه نمیکنند. این فیلمها پیامبران را افرادی سادهلوح معرفی میکنند که برنامه مشخصی برای تبلیغ و گسترش دین خود ندارند. فیلمهای اینچنین، عمدتاً صحت اصول مذهبی و هویت پیامبران را نیز زیر سؤال میبرند. آنچه جای بررسی بیشتر دارد، دیدگاه فیلمهای هالیوودی درباره پیامبرانی است که آنها را غیرمقدس و غیرالهی توصیف میکنند. این فیلمها بر اساس اصول اومانیستی امروز تلاش میکنند استدلال کنند که پیامبران چیزی جز افراد عادی نبودهاند.
طی تاریخ، دین، منبع الهام بسیاری از هنرمندان بوده است
طی دورهای در تاریخ، صنعت سرگرمی و به خصوص فیلمسازی موظف به رعایت دستورالعملی به نام "کد هیز" (برگرفته از نام "ویلیام هیز") بودند. این دستورالعمل، توهین به ادیان و عقاید مذهبی را در فیلمها ممنوع میکرد. از جمله استفاده از عباراتی مانند "خدا"، "پروردگار"، "مسیح"، "عیسی"، "جهنم"، "لعنت" به هر شکل، غیرمجاز بود.
هالیوود امروز به این دستورالعمل متعهد نیست. بسیاری از این فیلمهای آمریکایی اکنون نه تنها استفاده از کلمات مذکور را شامل میشوند، بلکه تعمداً بر ابعاد انسانی حضرت مسیح تمرکز میکنند تا او را یک انسان عادی نشان بدهند و در این راه اغلب بر نمایش جزئیات بیاهمیت و اغلب دروغ درباره شخصیت وی اصرار میورزند.
فیلم "آخرین وسوسه مسیح" به کارگردانی "مارتین اسکورسیزی"، حضرت مسیح را فردی با شخصیت متناقض نشان میدهد که میان این دنیا و عالم آخرت مردد مانده است. این فیلم علاوه بر اینکه مملو از اطلاعات نادرست تاریخی است، هیچ تلاشی نمیکند شخصیت واقعی حضرت مسیح را نشان دهد. "منجی" فیلم اسکورسیزی دچار تناقضی وقیحانه است. وی از یک طرف مایل است برای عدالت و برابری بجنگد، اما از سوی دیگر از یک زندگی بیاخلاق و غیردینی لذت میبرد.
مسیح در فیلم اسکورسیزی توضیح میدهد که دارد از زندگی "مانند همه"، لذت میبرد
دکتر "روان ویلیامز" اسقف اعظم سابق در کلیسای شهر "کانتربری" درباره شخصیت حضرت مسیح میگوید: "مسیح برای مسیحیان باید آنقدری انسان باشد که بداند انسانیت چیست، اما آنقدری هم متفاوت باشد که بتواند ما را از تلهای نجات بدهد که انسانها خود را در آن گرفتار کردهاند."
این در حالی است که مسیحی که فیلم اسکورسیزی به تصویر میکشد، میان یک انسان و یک خدا جابهجا میشود. گاهی الهامات الهی او را به سوی رستگاری میبرد، اما گاهی هم وسوسههای دنیوی او را به سوی قدرت و دنیا میکشد. این فیلم، مسیح را یک فرد غیرمقدس و زمینی معرفی میکند.
در قسمتی از این فیلم، وقتی کس دیگری را به جای حضرت مسیح به صلیب میکشند، خود وی اینگونه توضیح میدهد: "من هرگز به صلیب کشیده نشدهام. از دنیای مردگان هم برنگشتهام. من هم یک انسان هستم، مانند همه انسانهای دیگر. چرا این دروغها را میگویید؟ من اکنون مانند انسانها زندگی میکنم. کار میکنم، غذا میخورم، فرزند دارم. من برای اولین بار دارم از زندگیام لذت میبرم."
منجی فیلم "آخرین وسوسه مسیح" هدفش این است که از مسئولیت پیامبری شانه خالی کند
این منجی ساختگی، همه تلاش خود را میکند تا از مسئولیت پیامآوری خداوند شانه خالی کند و دائماً اصرار دارد تا خود را آزاد کند. اما بالأخره تسلیم میشود و شروع به ترویج ایدئولوژی خود میکند. البته دینی هم که او ترویج میکند، یک مکتب عشقپایه است که در آن خبری از عدالت و مبارزه برای آزادی از ظلم رومیها یا یهودیها نیست. نهایتاً فیلم اسکورسیزی هیچ ارتباطی به تاریخ یا واقعیت ندارد.
همین نوع ایدئولوژی، اساس ساخت فیلمی با نام "راز داوینچی" است. "ران هاوارد" کارگردان فیلم، داستان زنی را روایت میکند که ظاهراً از نوادگان حضرت مسیح و "ماری ماگدلین" (زن گناهکاری که حضرت مسیح او را از ارواح خبیثه پاک کرد) است. این واقعیت توسط اعضای خانقاه صهیون تا کنون مخفی مانده است. کلیسا از آنجایی هویت این زن را افشا نمیکند که نمیخواهد تصویر مقدس حضرت مسیح خدشهدار شود. عقیده کلیسا این است که به وجود آمدن این زن، صرفاً نتیجه یک لحظه غفلت و ضعف از جانب فرستاده خدا بوده است. خط سیر این فیلم بر اساس فلسفهای درباره تاریخ مسیحیت است که در کتاب "خون مقدس و جام مقدس" آمده است. "راز داوینچی" هم تلاشی برای نمایش واقعیتهای تاریخی نمیکند.
عجیب نیست که واتیکان و کلیساها، اکثر فیلمهای هالیوودی درباره حضرت مسیح و مسیحیت را به عنوان تصویرسازیهایی نفی میکنند که با توصیفات انجیل تفاوت زیادی دارد. اگرچه استثناهایی هم در این میان وجود داشته است. "مصائب مسیح" از جمله این استثناها بود. این فیلم که "مل گیبسون" کارگردان آن بود و "جیم کاویزل" نقش حضرت مسیح را در آن ایفا میکرد، قبل از اکران عمومی، برای پاپ ژان پل دوم به نمایش گذاشته شد. تأییدیه دیپلماتیک پاپ مبنی بر اینکه "این [فیلم] همانی است که [در تاریخ] اتفاق افتاد" به سرعت به تأییدیه رسمی فیلم تبدیل شد.
فیلم مصائب مسیح قبل از اکران عمومی به تأیید پاپ ژان پل دوم رسید
این فیلم بر اساس کتابهای عهد جدید، انجیل متی، انجیل مرقس، انجیل لوقا و انجیل یوحنا و همچنین کتابهای مذهبی مانند "جمعه غمها"، به مصائب و 12 ساعت پایانی زندگی حضرت مسیح در روز به صلیب کشیده شدن وی در اورشلیم میپردازد. فیلم گیبسون سال 2004 به پدیدهای در فروش گیشه تبدیل شد و بیش از 600 میلیون دلار در سراسر جهان فروخت. با این حال، فیلم، ابزاری برای انتقاد از مل گیبسون و اتهام او به ضدیهود بودن شد. رژیم صهیونیستی اکران این فیلم را ممنوع نکرد، اما هیچ توزیعکننده اسرائیلی هم آن را برای پخش در سینماهای سرزمینهای اشغالی انتخاب نکرد.
این تنها واکنش یهودیها به فیلم گیبسون نبود. کاویزل که نقش مسیح را در این فیلم بازی کرده بود سال 2011 اعلام کرد که هالیوود دیگر برای بازی در فیلمها از او دعوتی نکرده است. البته وی در مصاحبهای گفت که پذیرفته است بازی کردن در نقش حضرت مسیح حتی به قیمت نابود شدن زمینه کاریاش باز هم ارزشش را داشته است.
سال 2014 آنقدر فیلمهایی با محوریت اعتقاد دینی تولید شد که کارشناسان، این سال را سال انجیل هالیوود نامیدند. تعداد فیلمهای مذهبی که در 12 ماه سال 2014 عرضه شد از تعداد فیلمهای مذهبی در 12 سال گذشته بیشتر بود. از آنجایی که بلیت این نوع فیلمها هم خوب فروش رفته است، انتظار میرود در آینده، شاهد معنویت و مفاهیم انجیلی بیشتری در فیلمهای هالیوودی باشیم. البته این لزوماً به معنای آن نیست که رابطه مسیحیت و هالیوود قرار است بهتر از چیزی شود که در حال حاضر هست.
«جیم کاویزل» هم که در فیلم «مصائب مسیح» نقش حضرت مسیح را بازی کرده بود ضمن انتقاد از رویکرد هالیوود نسبت به این فیلم گفت: از زمانیکه در این فیلم بازی کردهام از سوی هالیوود طرد شدهام. فیلم «مصائب مسیح» به کارگردانی «مل گیبسون» در زمان خود جنجال زیادی به پا کرد و به عقیده بسیاری از هالیوودیها این یک فیلم ضد یهود است. «کاویزل» گفت: «گیبسون» پیش از این نیز به من اخطار داده بود که ممکن است برای بازی در این فیلم دیگر نتوانم کارم را در هالیوود ادامه دهم ولی من به او گفتم که ما همه باید صلیبهایمان را در آغوش بکشیم، من با بازی در این نقش میخواستم مردم نه من که مسیح را ببینند. این بازیگر هالیوودی افزود: روز بعد «گیبسون» مرا دید و بار دیگر به من یادآوری کرد که دارم وارد چه دردسری میشود و بار دیگر به من گفت که شاید با بازی در این نقش دیگر نتوانی بازی کنی و من به او گفتم: مل بازی در این فیلم، اعتقاد من است، ما همه یک صلیب با خود اینور آنور میبریم، من هم باید صلیبم را بدوش بگیرم و به رسالتی که به عهدهام است عمل کنم چون در غیر اینصورت تا آخر عمر شانههایم زیر بار این رسالت خم خواهد ماند، پس بیا در کنار هم به رسالتمان عمل کنیم و این شد که ساخت این فیلم را شروع کردیم. به گزارش هافینگتون پست، «کاویزل» پس از بازی در این فیلم تنها توانست در سه چهار فیلم نه چندان مهم آنهم در نقشهای دسته دوم و سوم بازی کند.