برای حفظ ، تداوم و تکامل نظام جمهوری اسلامی در ایران ناگزیر از واگذاری کرسی ولایت فقیه به صاحب اصلی آن امام زمان هستیم چرا که تجزیه طلبان ، منافقین ، سلطنت طلبان و دشمنان خارجی مترصد براندازی نظام جمهوری اسلامی در ایران و ایجاد نظامی منطبق بر آرمانهای شیطانی و استکباری خود در این سرزمین هستند . متاسفانه در نگاه برخی افراد ، جمع بین غیبت و واگذاری کرسی ولایت فقیه به امام غایب امری محال فرض میشود و صد افسوس که با همین فرض اشتباه بلافاصله در برابر مدل حکمرانی مبتنی بر ولایت فقیه غایب موضع گیری میشود که بیشتر به خاطر ترس از ایجاد خلأ سیاسی و مدیریتی در کشور است و بهترین مسیر برای تغییر وضع موجود تا امروز همین مسیری است که به تفصیل بیان شد که اگر جز این باشد باید آمادگی لازم برای پرداخت هزینه های جانی ، مالی و زمانی را در مردم ایجاد کرد که امری محال به نظر میرسد . این را هم باید در نظر داشت که اگر قرار بر تغییر شاکله کلی و هویت و ماهیت نظام فعلی باشد ، قطعا حاکمیت فعلی یک زمین سوخته را تحویل سیستم بعدی خواهد داد .جبهه گیری در مقابل این روش حکمرانی نیز که منافاتی با اصل نظام و اصل ولایت فقیه هم ندارد توسط دو عده خواهد بود ، دسته اول که اتفاقا خیلی هم خودشان را انقلابی و معتقد میدانند و حتی حاضرند برای حفظ نظام و اصل ولایت فقیه که مصداق اخص آن از نظر این دسته ، یک فقیه حاضر است ، جان امام زمان (عج) را هم فدا کنند و دسته دوم نیز که نظریه ولایت فقیه را یک نظریه کاملا اسلامی و شیعی میدانند ولی توجه ندارند که این نظریه فقط تا استقرار حکومت اسلامی قابل توجیه است و در زمان استقرار حکومت اسلامی این ولایت فقیه بایستی به همان کسی واگذار شود که دستور تبعیت از فقیه را صادر کرده است .
اکنون پس از 44 سال استقرار نظام جمهوری اسلامی و حاکمیت قوانین اسلامی در این سرزمین با توجه به انجام ندادن تکلیف شرعی و قانونی نهادهای حکومت در واگذاری حاکمیت و کرسی ولایت فقیه به صاحب اصلی آن حضرت حجت بن الحسن العسکری (عج) ، برای حفظ ، تداوم و تکامل نظام جمهوری اسلامی در ایران ناگزیر از واگذاری این جایگاه به صاحب اصلی آن امام زمان هستیم چرا که تجزیه طلبان ، منافقین ، سلطنت طلبان و دشمنان خارجی مترصد براندازی و ایجاد نظامی منطبق بر آرمانهای شیطانی و استکباری خود در این سرزمین هستند .حذف کرسی ولایت فقیه غیر معصوم و واگذاری آن به ولایت فقیه معصوم غایب ، سایه این خطر را از روی نظام جمهوری اسلامی ایران که ثمره خون بیش از سیصد هزار شهید و مجاهدتهای مردم انقلابی ایران است برای همیشه برخواهند داشت.تغییر نظام سیاسی و انقلاب در یک کشور هزینه بسیار بالایی دارد و پرداخت مجدد این هزینه به فاصله کمتر از پنج دهه در توان اکثریت مردم جامعه به استضعاف کشیده شده ایران نیست پس باید از ابزار موجود یعنی قانون اساسی و نظم فعلی بهترین استفاده را برای کسب بهترین نتیجه کرد . مردم ایران از یک سیستم مستقر و نظم ظاهری برخوردار هستند که برای استقرار آن هزینه های بالایی تا الان پرداخت شده و بیشتر این هزینه ها را هم همین مردم مستضعف پرداخت کرده اند اما امروز بعد از چهل و چهار سال حاکمیت این سیستم ، تناقضات ، نواقص و ایرادهای آن طاقت آحاد همین مردم را طاق کرده و متاسفانه مردم به دلیل همین هزینه هایی که پرداخت کرده اند حتی جرات بیان لزوم تغییر در این سیستم را هم ندارند .
بهترین مسیر برای تغییر وضع موجود تا امروز همین مسیری است که به تفصیل بیان شد که اگر جز این باشد باید آمادگی لازم برای پرداخت هزینه های جانی ، مالی و زمانی را در مردم ایجاد کرد که امری محال به نظر میرسد . این را هم باید در نظر داشت که اگر قرار بر تغییر شاکله کلی و هویت و ماهیت نظام فعلی باشد ، قطعا حاکمیت فعلی یک زمین سوخته را تحویل سیستم بعدی خواهد داد .جبهه گیری در مقابل این روش حکمرانی نیز که منافاتی با اصل نظام و اصل ولایت فقیه هم ندارد توسط دو عده خواهد بود ، دسته اول که اتفاقا خیلی هم خودشان را انقلابی و معتقد میدانند و حتی حاضرند برای حفظ نظام و اصل ولایت فقیه که مصداق اخص آن از نظر این دسته ، شخص رهبر فعلی هستند ، جان امام زمان (عج) را هم فدا کنند و دسته دوم نیز که نظریه ولایت فقیه را یک نظریه کاملا اسلامی و شیعی میدانند ولی توجه ندارند که این نظریه فقط میتواند تا استقرار حکومت اسلامی قابل توجیه است و در زمان استقرار حکومت اسلامی این ولایت فقیه بایستی به همان کسی واگذار شود که دستور تبعیت از فقیه را صادر کرده است .
اکنون وظیفه نهادهای قانون گذاری حکومت اسلامی در عصر غیبت چیست ؟
خوشبختانه دوران حکومت سلسله های شاهنشاهی و خلافت بنی عباس و بنی امیه با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران به سرآمده و دوران استقرار حکومت اسلامی و ولایت امام زمان (عج) است.آیا به حرف میشود بگوییم امام و رهبر و ولی ما حضرت مهدی صاحب الزمان است اما در مقام عمل یک نفر دیگر تحت عنوان فقیه رهبر رسمی کشور باشد؟ در قانون اساسی تصریح شده بالاترین مقام رسمی کشور بعد از رهبر ، رئیس جمهور است و از آنجا که حضرت ولی عصر (عج) هیچ جایگاهی در قانون اساسی کشور ندارد پس بالاترین مقام رسمی کشور پیش از مقام ریاست جمهوری باید شخص حضرت ولی عصر (عج) باشد چون حکومت متعلق به ایشان است . ولی فقیه و رهبر رسمی در کشور نیز حضرت ولی عصر خواهند بود نه شخصی دیگر .بر ما منتظران لازم است تا تجربه دوران غیبت و خانه نشینی حضرت علی (ع) را در نظر داشته باشیم و بدانیم وظیفه امت اسلامی در عصر غیبت امام زمانشان چیست ، حضرت علی علیه السلام در یکی از خطبه های نهج البلاغه فرمودند که مردم پس از 25 سال نادیده گرفتن حق ایشان در حکومت ، آنچنان به خانه ایشان هجوم آوردند که نزدیک بود حسنین زیر دست و پا له شوند. اینگونه بود که دوران غیبت 25 ساله حضرت علی به اتمام رسید ، چگونگی تعریف ما از غیبت وظیفه ما را در عصر غیبت حضرت ولی عصر (عج) مشخص میکندبه عبارتی در زمان استقرار حکومت اسلامی و با وجود حضرت ولی عصر (عج) به عنوان فقیه جامع الشرایط ، نیازی نیست به استناد حدیث رجوع به فقها ، ولایت و امامت را به فقیه واگذار کنیم
قانون اساسی میگوید پس از مقام رهبری ، رییس جمهور عالیترین مقام رسمی کشور است و در اصل 111 قانون اساسی صراحت دارد که هرگاه رهبر بر اثر بیماری یا حادثه دیگری موقتاً از انجام وظایف رهبری ناتوان شود، در این مدت شورای مذکور در این اصل وظایف او را عهدهدار خواهد بود.مگر مجلس خبرگان وظیفه ندارد صلاحیت تمام فقهای زنده و ایرانی را مورد ارزیابی قرار دهد؟ چرا این فقیه زنده و ایرانی امام زمان (عج) نباشد ؟ چون غایب است؟! مگر در قانون اساسی ذکر نشده اگر به هر دلیلی رهبری از انجام وظایف خود ناتوان بود شورای سه نفره وظایف او را انجام دهد ؟ در عصر غیبت نیز حضرت ولی عصر (عج) به دلیل غیبت از انجام وظایف رهبری معذوریت دارند اما با این حال هنوز ولایت و رهبری دارند . چرا حق رهبری ایران توسط حاکمیت به آن حضرت اعطا نمیشود تا زمینه ظهور فراهم شود ؟ به فرض هم که ظهور در این شرایط نیز واقع نشود آیا خلائی در نظام جمهوری اسلامی ایران و حاکمیت ایجاد میشود ؟ آیا همان شورای سه نفره که سه شخصیت حقوقی هستند تا ظهور نمیتوانند وظایف رهبری را انجام دهند ؟
در بررسی جایگاه حقیقی و حقوقی امام عصر (عج) در نظام جمهوری اسلامی ایران به این نتیجه خواهیم رسید که متاسفانه هنوز هستند افرادی که حضور رسمی و قانونی حضرت ولی عصر (عج) در ساختار نظام جمهوری اسلامی ایران را با منافع خود در تعارض میبینند .
هرچند وجود نازنین حضرت ولی عصر (ع) نیازی به تابعیت هیچ کشور و ملتی ندارند و این مرزبندیها و قرار دادن حد وحدود برای ملتها زائیده افکار پلید بنیانگذاران نظم نوین پس از جنگهای جهانی بوده است لکن در حال حاضر عدم داشتن تابعیت برای آن حضرت نیز امکان استفاده از قوانین داخلی کشورها برای اثبات حقانیت ایشان در حکمرانی را با مشکل روبرو و یا غیر ممکن خواهد نمود چراکه امام عصر پس از ظهور یکی از دوراه ممکن را پیش روی خود خواهند داشت اول اینکه با براندازی حکومت های محلی و برهم زدن نظم مستقر آنها حکومت مورد نظر خود را مستقر نمایند و یا در حالت دوم استفاده از ظرفیتهای قانونی هر کشور برای در اختیار گرفتن حکومت
طبق قانون مصوب مجلس شورای اسلامی در سال ۱۳۹۹ قوه قضاییه و دولت موظف است به تمام فرزندان مادران ایرانی که تا کنون از داشتن تابعیت ایران بی بهره بوده اند و به این خاطر از بسیاری از حقوق محروم بودند شناسنامه ایرانی صادر نمایدو از آنجا که امام سجاد علیه السلام از یک مادر ایرانی متولد شده اند ، طبق این قانون ایرانی هستند و نسل ایشان از جمله حضرت امام مهدی (عج) در مراجع و محاکم حقوقی نظام جمهوری اسلامی ایران نیز دارای هویت ایرانی هستند
هدف نگارنده کتاب فقیه غایب با پیشنهاد واگذاری کرسی ولایت فقیه به حضرت ولی عصر (عج) هدر ندادن هزینه هایی است که برای استقرار این نظام توسط چند نسل پرداخت شده و به تبع آن حفظ جایگاه ولایت فقیه و شاکله نظام جمهوری اسلامی استدر صورت اقبال حاکمیت و مسئولان و متفکران جامعه برای اجرای پیشنهاد واگذاری کرسی ولایت فقیه به امام عصر (عج) علاوه بر رییس جمهور منتخب مردم که میتواند یک فقیه هم باشد ، نظر دو فقیه دیگر در راس حاکمیت در تصمیمات رئیس جمهور هنوز دخیل استیعنی رئیس قوه قضائیه و یک عضو فقیه شورای نگهبان دو شخصیت حقوقی دیگر به همراه رئیس جمهور هستند که عهده دار امور رهبری در معذوریت غیبت فقیه غایب هستند و قطعا اجازه نخواهند داد جامعه به سمت سکولاریسم حرکت کند
در کتاب فقیه غایب تالیف حمید رابعی با در نظر گرفتن قوانین جاری نظام جمهوری اسلامی ایران از نظر حقوقی و روایی ، مسیر تحقق واگذاری کرسی ولایت فقیه غیر معصوم به فقیه غایب در دوران استقرار حکومت اسلامی مورد بررسی قرار گرفته و همچنین بخشی از حقوق حضرت ولی عصر (عج) که در نظام جمهوری اسلامی ایران تاکنون نادیده گرفته شده و احقاق آنها میتواند مبنای انتقال قدرت و تحویل حکومت به آن حضرت قرار بگیرد نیز مورد بررسی قرار میگیردنظریه ولایت فقیه باتوجه به محتوای آن ظاهرا برای دوران غیبت ارائه شده ولی خوشبختانه هیچ منع قانونی برای انتخاب حضرت ولی عصر (عج) به عنوان ولی فقیه و رهبر جمهوری اسلامی ایران در دوران غیبت وجود ندارد
تضاد اول ؛ چرا در شرایط استقرار حکومت اسلامی ، بالاترین مقام حقوقی کشور امام مهدی (عج) نیست !
تضاد دوم ؛ چرا در شرایط حیات امام و ولی معصوم ، یک فقیه غیر معصوم ادعای ولایت و امامت دارد !
تضاد سوم ؛ چرا با توجه به شرایط انتخاب رهبری در قانون اساسی ، امام عصر را با توجه به دارا بودن تمام شرایط به عنوان فقیه جامع الشرایط و ولی فقیه و رهبر رسمی جامعه قبول ندارند !
تضاد چهارم ؛ چرا با توجه به قوانین کشوری که متعلق به امام زمان است ، حق تابعیت ایران را برای امام عصر قبول ندارند !
تضاد پنجم ؛ چرا ساختار فعلی نظام را متعلق به امام زمان میدانند ولی ایشان هیچ جایگاه حقوقی و حتی جایگاه حقیقی در این ساختار ندارند !
تضاد ششم ؛ مبنای علمی ولایت فقیه غیر معصوم ، حدیث رجوع به راویان احادیث است با توجه به اینکه این حدیث در دوران حاکمیت طاغوت از ناحیه معصوم صادر شده است چرا در شرایط استقرار حکومت اسلامی که شرایط جامعه کاملا فرق میکند این حدیث ملاک عمل این افراد است
تضاد هفتم : در حدیث صحیح دیگری مشخصات فقیه مورد نظر امام معصوم ، اطاعت از امر مولا ذکر شده است که خود دلیلی بر غیر قابل تنفیذ بودن ولایت امام معصوم به فقیه دارد ! با این وجود چرا بدون هیچ سندی ولایت را به فقیه واگذار کرده اند ؟
تضاد هشتم ؛ اولین شرط تقوی در سوره بقره ، ایمان به ولایت امام غایب ذکر شده است چرا دلیل تبعیت از فقیه غیر معصوم را غیبت امام زمان ذکر میکنند !
در کتاب فقیه غایب با در نظر گرفتن قوانین جاری نظام جمهوری اسلامی ایران از نظر حقوقی و روایی ، مسیر تحقق واگذاری کرسی ولایت فقیه غیر معصوم به فقیه غایب در دوران استقرار حکومت اسلامی مورد بررسی قرار گرفته و همچنین بخشی از حقوق حضرت ولی عصر (عج) که در نظام جمهوری اسلامی ایران تاکنون نادیده گرفته شده و احقاق آنها میتواند مبنای انتقال قدرت و تحویل حکومت به آن حضرت قرار بگیرد نیز مورد بررسی قرار میگیردنظریه ولایت فقیه باتوجه به محتوای آن ظاهرا برای دوران غیبت ارائه شده ولی خوشبختانه هیچ منع قانونی برای انتخاب حضرت ولی عصر (عج) به عنوان ولی فقیه و رهبر جمهوری اسلامی ایران در دوران غیبت وجود ندارد
مطالبه ولایت فقیه غایب دارای چه مراحلی استاین مطالبه بر اساس مستندات موجود در سه مرحله به شرح زیر باید صورت پذیرد
مطالبه نخست : از آنجا که نظام مقدس جمهوری اسلامی مبتنی بر اصل مترقی ولایت فقیه از سال ۱۳۵۷ در جهت زمینه سازی برای حکومت جهانی حضرت ولی عصر (عج) در سرزمین ایران مستقر شده و قوانین آن از سوی همه اتباع این کشور لازم الاجرا است و با توجه به مصوبه مهرماه سال ۱۳۹۸ شورای نگهبان قانون اساسی و مصوبه خرداد ماه ۱۳۹۹ هیات وزیران مبنی بر لزوم اعطای تابعیت به فرزندان حاصل از ازدواج مادران ایرانی با اتباع غیر ایرانی ، ثبت هر چه سریعتر شخصیت حقیقی امام مهدی (عج) و اعطای تابعیت و صدور اسناد رسمی هویتی برای حضرت ولی عصر (عج) کمترین حقی است که حاکمیت و نظام جمهوری اسلامی ایران تاکنون از آن غافل بوده و با توجه به اصالت ایرانی آن حضرت از طرف حضرت شهربانو سلام الله علیها این موضوع حق طبیعی و قانونی حضرت صاحب الزمان (عج) در نظام جمهوری اسلامی ایران است . حضرت شهربانو سلام الله علیها ، دختر یزدگرد سوم ، آخرین پادشاه ساسانی ایران است که پس از اسارت در فتوحات اسلامی به مدینه منتقل شد و به همسری امام حسین (ع) درآمد و امام سجاد (ع) از این بانو متولد گردید . بر اساس مستندات تاریخی حضرت شهربانو (س) به هنگام ولادت فرزندشان امام زین العابدین (ع) وفات نمود
مطالبه دوم :بر پایه مطالبه نخست ، مجلس خبرگان موظف است تا بلافاصله صلاحیت امام مهدی (عج) را نیز به عنوان یک فرد حقیقی زنده و ایرانی الاصل و یک فقیه جامع الشرایط و وارث فقه جعفری جهت انتخاب و انتصاب به عنوان رهبر رسمی کشور و ولی فقیه در حکومت جمهوری اسلامی مورد بررسی قرار داده و با توجه به شرط ایمان به امام غایب که نخستین شرط قرآن در آیه 2 سوره بقره برای کسب تقوی است بلافاصله زمینه انتقال رهبری به آن حضرت را به صورت رسمی فراهم نماید و با توجه به معذوریت غیبت آن حضرت در دوران غیبت وظایف رهبری طبق قانون اساسی به عهده رئیس قوای مجریه و مقننه و یک عضو فقیه شورای نگهبان واگذار گردد هرچند اکنون با توجه به ترک فعل و تعارض منافع موجود در نهادهای اجرایی و قانون گذاری ، این مطالبه را پس از دوازده قرن غیبت و 44 سال استقرار نظام جمهوری اسلامی ایران بایستی هرچه سریعتر اجرایی نماید
مطالبه سوم :مطالبه فقیه معصوم ، ولایت هر شخصی تحت عنوان ولی فقیه را در زمان اسقرار نظام جمهوری اسلامی ، امری غیر عقلانی ، غیر شرعی ، غیر اخلاقی و غیر قانونی میداند و اعتقاد دارد حق حکومت ، پس از استقرار حکومت اسلامی اخلاقا ، شرعا و قانونا بایستی به امام معصوم واگذار شود تا زمینه ظهور ایشان نیز انشاالله فراهم گردد و هیچ بهانه ای را هم در مسیر واگذاری کرسی ولایت فقیه به آن حضرت قابل قبول و منطقی نمیداند ، بایستی به این سطح از عقلانیت رسید که تا حق قانونی و شرعی آن حضرت را که حاکمیت و رهبری رسمی در جمهوری اسلامی است واگذار نشود ادعای انتظار هم قابل قبول نیست و به عبارتی کسانی که حق آن حضرت را واگذار نمیکنند یعنی منتظر براندازی حکومت توسط آن حضرت هستند
براندازی تمام حکومتها یا استفاده از ظرفیت های قانونی و حقوقی نظامهای موجود ؟ حضرت ولی عصر (عج) کدام مسیر را برای تشکیل حکومت جهانی خود انتخاب خواهند کرد ؟
بدیهی است حضرت ولی عصر (عج) پس از قیام خود برای برقراری حکومت جهانی مهدوی یکی از دو راه ممکن را انتخاب خواهند کرد یا هیچکدام از نظام های سیاسی موجود و حاکم در دنیا را مشروع و قانونی ندانسته و انرژی خود و اصحاب و یاران خویش را برای سرنگونی این حکومت ها صرف خواهند نمود تا بتوانند حکومت جهانی مورد نظر خود را مستقر نمایند و یا با توجه به قوانین موجود در کشورهایی از جمله ایران ، حقانیت خود را برای تصاحب حکومت اثبات نموده و پس از تسلط بر این کشورها اقدامات بعدی را برای تحقق حکومت جهانی خود برنامه ریزی نمایند .اما اکنون جایگاه قانونی و شخصیت حقیقی و حقوقی حضرت ولی عصر (عج) در نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران و یا سایر کشورهای اسلامی چیست و اگر این جایگاه تاکنون برای ایشان تعریف نشده از کدام اصول قانونی میتوان جهت واگذاری حکومت به حضرت ولی عصر (ع) در ایران و سایر نقاط دنیا بهره برد ؟
اگر امام زمان علیه السلام بخواهند از سازوکارهای موجود در نظامهای سیاسی کشورهای مختلف برای ایجاد حکومت جهانی خود استفاده کنند کدام نظام را انتخاب خواهند کرد ؟ و اگر امام زمان برای ایجاد حکومت جهانی خود بخواهد از سازوکار و ظرفیتهای حقوقی نظام سیاسی حاکم در ایران که از لحاظ تئوری نزدیکترین نظام موجود دنیا به آرمانهای بعثت حضرت رسول اکرم (ص) است استفاده کند آیا مجلس خبرگان رهبری و سایر نهادهای قانون گذاری و اجرایی در ایران حاضر خواهد شد قبل از درخواست امام زمان (عج) ، حضرت مهدی (عج) را علی رغم غیبت ایشان به عنوان فقیه جامع الشرایط به رهبری نظام جمهوری اسلامی ایران انتخاب کنند ؟ و آیا انتخاب حضرت ولی عصر از سوی مجلس خبرگان به عنوان فقیه جامع الشرایط به رهبری نظام سیاسی ایران زمینه ظهور آن حضرت و آغاز حکومت جهانی ایشان را فراهم نمیکند؟متاسفانه هنوز هستند افرادی که حضور رسمی و قانونی حضرت ولی عصر (عج) در ساختار نظام جمهوری اسلامی ایران را با منافع خود در تعارض میبینند . طبق اصل ۱۱۱ قانون اساسی در معذوریت رهبر برای انجام وظایف خود ، رئیس جمهور منتخب مردم به همراه دو شخصیت حقوقی دیگر وظایف رهبری را تا رفع معذوریت ایشان انجام میدهند که پس از واگذاری کرسی ولایت فقیه به حضرت ولی عصر (عج) این معذوریت همان غیبت ایشان خواهد بود
متاسفانه در نگاه برخی افراد ، جمع بین غیبت و واگذاری کرسی ولایت فقیه به امام غایب امری محال فرض میشود و صد افسوس که با همین فرض اشتباه بلافاصله در برابر مدل حکمرانی مبتنی بر ولایت فقیه غایب موضع گیری میشود که بیشتر به خاطر ترس از ایجاد خلأ سیاسی و مدیریتی در کشور است
منتظران راهی جز واگذاری کرسی ولایت فقیه به حضرت ولی عصر (عج) در عصر حاضر ندارند این اقدام نه تنها زمینه را برای ظهور آن حضرت فراهم و تسهیل میکند بلکه نظام جمهوری اسلامی ایران را در برابر حوادث و فتنه های پیش رو بیمه خواهد کرد عدم واگذاری کرسی ولایت فقیه به صاحب اصلی مقام ولایت در عصر حاضر که حکومت اسلامی در کشور ایران مستقر شده است نه تنها خیانت به اسلام و آرمانهای انقلاب است بلکه به مرور باعث از هم پاشیدگی حکومت اسلامی و نظام جمهوری در ایران خواهد شد
بدیهی است در چنین شرایطی استکبار جهانی در صدد ایجاد حکومت شیطانی خود در این سرزمین برآمده و در این راه از هیچ تلاشی فروگذار نخواهد کرد برای جلوگیری از هرج و مرج در کشور و بروز فتنه های پیش رو که همزمان با انتخاب ولی فقیه بعدی ارکان مختلف نظام را تحت تاثیر قرار خواهد داد ، البته برای رسیدن به تمامی این اهداف واگذاری کرسی ولایت فقیه به حضرت ولی عصر (عج) حتی الامکان باید در زمان حیات رهبر فعلی انجام بپذیرد و از موکول کردن آن به آینده به شدت جلوگیری شودبرای اینکه امروز کرسی ولایت فقیه به امام عصر واگذار شود نیازی به حضور ایشان نیست که لازم باشد به زمان ظهور هم علم پیدا کنیم ، غیبت یک معذوریت برای ولی فقیه معصوم است و طبق قانون اساسی کاملا واضح مشخص شده که وظایف رهبری در زمان معذوریت ولی فقیه بر عهده سه شخصیت حقوقی مندرج در این اصل است بهتر است به جای اینکه سلسله فقیهان در دوران غیبت ایجاد کنیم ، همان ابتدا کرسی ولایت فقیه را به آن حضرت واگذار کرد و با توجه به غیبت ایشان ، وظایف رهبری را هم به سه شخصیت حقوقی مندرج در اصل ۱۱۱ قانون اساسی محول نمود
بر اساس روش حکمرانی "ولایت فقیه معصوم غایب " میشود شاکله اسلامیت نظام را حفظ کرد، اما آن را بر اساس جمهوریت (قوانین مدنی) اداره کرد. ضمن اینکه با این شیوه عملا اهانتی به هیچ مقام دینی نمیشود ، بنابراین رضایت متدینین وابسته به حکومت هم جلب خواهد شد ضمنا علما و مراجع هم فینفسه نمیتوانند مخالفتی با اصل این نوع از حکومت در زمان غیبت داشته باشند و از همه مهمتر اینکه هزینههای سنگین براندازی و تغییر نظام هم حذف خواهد شد.
در واقع در این شیوه حکمرانی ، رهبری جامعه در عصر غیبت و معذوریت حضرت ولی عصر (عج) در انجام امور رهبری به استناد اصل 111 قانون اساسی به یک شورا سپرده میشود که چون سمت اجرایی دارند ، مجبور خواهند بود در قبال تصمیماتی که اتخاذ میکنند نیز به مردم پاسخگو باشند رضایت اکثریت آحاد جامعه اسلامی و شیعی رضایت پیروان ولایت فقیه رضایت پیروان جامعه دمکراتیک پایین آوردن هزینههای تغییر سیاست و نظام حاکم احترام به اصول دین و مذهب پاسخگو کردن مقام اول حکومتشش نتیجه مهم واگذاری کرسی ولایت فقیه به حضرت ولی عصر (عج) در دوران غیبت خواهد بودچگونه میشود نظام فعلی حاکم در ایران را مستقر دانست در عین حال آنرا بدون حضور ولایت فقیه فرض کرد ؟! تا ولایت فقیه هست ، تبعات حکومت او هم وجود خواهد داشت ، حفظ این نظام هم بدون ولایت فقیه غیر ممکن است پس هر آلترناتیوی برای نظم فعلی ، باید حول حفظ اصل ولایت فقیه تدوین شود و تنها مسیر منطبق بر اصول این نظام که خواست اکثریت جامعه را هم برآورده میکند و در عین حال بدون هزینه و یا کم هزینه خواهد بود ، واگذاری کرسی ولایت فقیه به صاحب اصلی ولایت است
متاسفانه در نگاه برخی افراد ، جمع بین غیبت و واگذاری کرسی ولایت فقیه به امام غایب امری محال فرض میشود و صد افسوس که با همین فرض اشتباه بلافاصله در برابر این مدل حکمرانی موضع گیری میشود ، نگرانی منتقدین به خاطر ترس از ایجاد خلأ سیاسی و مدیریتی در نظام مبتنی بر اصل ولایت فقیه در واگذاری این کرسی به امام غایب کاملا مشهود است که خوشبختانه این نگرانی و ترس به دو دلیل بی مورد استاولا طبق اصول دین مبین اسلام ، مذهب تشیع و آیات قرآن کریم ، ایمان به امام غایب از سوی جامعه اسلامی در شرایطی که حکومت اسلامی مستقر شده است با واگذاری بالاترین مقام تحت عنوان ولایت فقیه به حضرت ولی عصر (عج) جامه عمل خواهد پوشیدو ثانیا طبق قانون اساسی فعلی در جمهوری اسلامی احتمال معذوریت برای ولی فقیه در انجام وظایف حکومتی پیش بینی شده که در مورد حضرت ولی عصر (عج) در جایگاه ولایت فقیه و رهبری جامعه اسلامی این معذوریت همان غیبت ایشان است که در این دوران که مدت آن نیز کاملا نامعلوم و بر اساس اراده خداوند متعال خواهد بود وظایف رهبری بر عهده سه شخصیت حقوقی خواهد بود• رئیس جمهور منتخب مردم که میتواند یک فقیه باشد• رئیس قوه قضاییه که بایستی یک فقیه باشد• یک عضو فقیه شورای نگهبانلذا نگرانی از ایجاد خلأ سیاسی و مدیریتی در نظام مبتنی بر اصل ولایت فقیه با واگذاری این کرسی به ولی فقیه معصوم غایب ، کاملا بی اساس و به دور از منطق و عقل است .
برخی افراد نیز ارائه مدل حکمرانی مبتنی بر ولایت فقیه معصوم غایب را اعلام مخالفت با نظام جمهوری اسلامی ایران ، اصل ولایت فقیه مندرج در قانون اساسی و شخص رهبر فعلی معرفی نموده و واگذاری کرسی ولایت فقیه به حضرت ولی عصر (عج) را در تضاد با آن عنوان میکنند که در این خصوص نیز باید گفت مطالبه واگذاری کرسی ولایت فقیه در نظام جمهوری اسلامی ایران به حضرت ولی عصر (عج) نه تنها مخالفت با این نظام و انقلاب نیست بلکه باعث قوام و کمال و ثبات این نظام و پیروزی کامل انقلاب اسلامی در ایران خواهد بود و هیچ منافاتی با اصول انقلابی و اسلامی حاکم بر ایران نخواهد داشت چرا که از ابتدای انقلاب اسلامی به رهبری یک حکیم و فقیه فرزانه ، واگذاری حکومت به حضرت ولی عصر (عج) به عنوان هدف نهایی این انقلاب معرفی شده است