بسم الله الرحمن الرحیم
تحولات فلسطین و خاورمیانه، از زاویه ای دیگر - بخش بیست و هشتم
در بخش قبل، به بررسی بخشی از روایت « موثقه جابر » در خصوص قیام « اهالی خراسان پرداختیم. در این بخش، به ادامه بحث می پردازیم.
در ابتدای این بخش نیز، کمافی السابق، متن روایت « موثقه جابر » را عیناً ذکر می کنیم:
« ... فَبَیْنَا هُمْ کَذَلِکَ إِذْ أَقْبَلَتْ رَایَاتٌ مِنْ قِبَلِ خُرَاسَانَ وَ تَطْوِی الْمَنَازِلَ طَیّاً حَثِیثاً وَ مَعَهُمْ نَفَرٌ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِمِ ... »
« ... در وضعیتی که آنان بر این حالند، ناگاه پرچم هائى از جانب خراسان پدیدار می شوند که پرچمداران آن، منازل و فواصل را شتابان می پیمایند، در حالی که در میان آنان، افرادی از اصحاب قائم (عج) حضور دارند ... »
الغیبة للنعمانی، ص 279 باب 14.
ذکر یک نکته بسیار مهم: بعد از اتمام بحث های شب گذشته و هنگام آماده سازی منابع جهت ادامه بحث، نکته مهمی مورد توجه مولف قرار گرفت که در این قسمت، به آن اشاره می نماییم.
نکته مذکور این است در متن اصلی روایت « موثقه جابر » که از کتاب « الغیبة نعمانی » نسخه های تصحیح و ترجمه « غفاری »، « فربودی » و « فارس حسون کریم » به دست آمده است، در هر سه نسخه، عیناً این روایت به صورت زیر نقل شده است:
« ... فَبَیْنَا هُمْ کَذَلِکَ إِذْ أَقْبَلَتْ رَایَاتٌ مِنْ قِبَلِ خُرَاسَانَ وَ تَطْوِی الْمَنَازِلَ طَیّاً حَثِیثاً وَ مَعَهُمْ نَفَرٌ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِمِ ... »
« ... در وضعیتی که آنان بر این حالند، ناگاه پرچم هائى از جانب خراسان پدیدار می شوند که پرچمداران آن، منازل و فواصل را شتابان می پیمایند، در حالی که در میان آنان، افرادی از اصحاب قائم (عج) حضور دارند ... »
همان گونه که ملاحظه می گردد، در این نسخه ها، خبری از عبارت « پرچم های سیاه » خراسان یا « رایات سود » نیست و صرفاً عبارت « پرچم هایی از سمت خراسان » ذکر شده است.
اما در کتاب « سفیانی و نشانه های ظهور » تالیف « محمد فقیه »، روایت « موثقه جابر » به نقل از « الغیبة نعمانی » با عبارت « رایات سود » یا « پرچم های سیاه » ذکر شده است.
همان گونه که ملاحظه فرمودید، نویسنده سلسله مقالات فعلی، در نسخه های فعلی و در دسترس عربی و فارسی چاپ تهران، و دمشق، عبارت « رایات سود » یا « پرچم های خراسان » را نیافته است و در نسخه آنلاین منتشر شده در کتابخانه آنلاین و معتبر « مدرسه فقاهت » نیز روایت فاقد عبارت « رایات سود » یا « پرچم های سیاه » می باشد.با توجه به مطالب فوق، می توان دریافت که متن روایت اصلی، احتمالاً فاقد عبارت « پرچم های سیاه » یا « رایات سود » در اکثر نسخه ها است و از روایت « موثقه جابر »، رنگ پرچم « سپاه خراسان » به دست نمی آید و خروج سپاه « خراسان » می تواند با هر پرچمی اعم از پرچم رسمی ایران نیز صورت گیرد.حتی اگر احتمال ضعیف تر وجود « پرچم های سیاه » در سپاه « خراسان » را در نظر بگیریم، این پرچم های سیاه احتمالاً پرچم های اصلی « سپاه خراسان » نیستند و ممکن است به نشانه « عزا » و « اندوه » در خصوص یک « فاجعه طبیعی »، « کشتار شیعیان به دست سفیانی »، یا به نشانه برپا داشتن عزاداری به مناسبت های خاص همچون ارتحال معصومین (ع) یا یکی از شخصیت های بزرگ تشیع و ... باشد. اما به هر حال، وجود این پرچم های سیاه با توجه به روایات صحیحه، برای سپاه « خراسان » الزامی نیست.
نکته مهم: در قسمت گذشته، ذکر شد که با توجه به عدم وجود حتی یک روایت « صحیح السند » برای شخصیت « شعیب بن صالح »، برخی از مولفین، اصولاً وجود چنین شخصیتی در سپاه خراسان را قبول ندارند و وزنی برای وی قایل نیستند.
با این حال برخی دیگر از مولفین بزرگوار، با توجه به این که تعداد روایات « شعیب بن صالح » به حد مستفیض می رسد، با اغماض احتمال وجود وی را می پذیرند، اما ویژگی ها و اقدامات ذکر شده در خصوص وی را در دل روایات موجود، غیرقابل استنباط می دانند و صرفاً با نگاهی توام با اغماض، نقش احتمالی وی را به عنوان فردی مثبت در سپاه « خراسان » ارزیابی می کنند. گرچه همان گونه که ذکر شد، این نظریه نیز با اغماض از سوی برخی بررسی کنندگان « سند » و « دلالت » روایات، مطرح می گردد.
در کل نظر مولف این سطور، این است که پرداختن به مسایلی همچون « شعیب بن صالح »، « رنگ سیاه پرچم ها » و ... در قیام اهالی « خراسان »، مساله اصلی و کانونی نیست و تاکید بر روی این مباحث ضعیف، می تواند مباحث « قوی » همچون اصل محتوای روایت « موثقه جابر » را تحت الشعاع قرار دهد. فلذا توصیه به پرهیز از تلفیق مطالب « ضعیف » و « معتبر » می گردد.
بعد از توضیح مطالب فوق، به ادامه بحث ها در خصوص اقدامات و تحرکات « سپاه خراسان » در روایت « موثقه جابر » می پردازیم.
همان گونه که در پایان بخش بیست و هفتم ذکر شد، روایت « موثقه جابر » از نوعی « شتاب » و « سرعت » زیاد در حرکت « سپاه خراسان » به سمت « عراق » سخن به میان می آورد و حتی ذکر می کند که منزلگاه ها و توقف گاه ها توسط سپاه « خراسانی » با سرعت پشت سر گذاشته می شوند که این مساله نیز کنایه از « عجله » و « شتاب » در تحرکات « سپاه خراسان » دارد. به راستی علت چنین « عجله » و شتابی چیست؟
به نظر مولف، این « شتاب » به چند موضوع مرتبط است:
الف) در بخش های قبلی و در ذیل یک روایت « صحیح السند » ذکر کردیم که « خروج سفیانی، خراسانی، و یمانی در یک روز از یک ماه از یک سال واحد انجام می شود » و این به معنای اعلام قیام هر سه جریان، دقیقاً در یک روز تقویمی است. اما با این اوصاف، در روایات، مکرراً از نبرد ها و فتوحات « سفیانی » سخن به میان آمده است، اما در روایات « صحیحه » در خصوص « خراسانی » و تا حدی « یمانی »، چنین مباحثی چندان به چشم نمی خورد.
از این مساله می توان دریافت که احتمالاً « خراسانی » و « یمانی » که زعمای بزرگ شیعه و از یاوران سپاه مهدی (عج) به شمار می روند، به محض « خروج سفیانی »، زمین گیر شده و امکان مداخله موثر در تحرکات منطقه ای و بین المللی را از دست می دهند. با توجه به روایات مربوط به حضور غربی ها در مدیترانه، و سواحل فلسطین، لبنان، مصر و ...، و نیز حضور احتمالی قوای آنان در « خلیج فارس »، « دریای سرخ »، و ... احتمالاً علت بخشی از « زمین گیر » شدن گروه های مقاومت شیعی، درگیر شدن با « متحدان سفیانی » اعم از کشورهای غربی و ... می باشد. همچنین ممکن است در برخی مناطق همچون « ایران » و « لبنان »، اغتشاشات و درگیری های داخلی بروز نماید که این امر نیز می تواند به زمین گیر شدن سپاه « خراسانی »، و سایر گروه های متحد شیعی، دامن زند.
از سوی دیگر، تحرکاتی که به واسطه قدرت یافتن گروه های تکفیری همچون « داعش »، « القاعده » و « طالبان » در مرزهای شرقی « ایران » در حال رخ دادن است، ممکن است در آینده نیز، امکان تحرکات سپاه « خراسان » را در مناطق « غربی » ایران محدود کرده و آن ها را به دفع فتنه های مرزهای « شرقی » مشغول نماید.
ب) تحرکات و اقدامات جدایی طلبانه در مناطق خوزستان، کردستان، بلوچستان و آذربایجان که توسط سایر کشورهای منطقه همچون عربستان، پاکستان، آذربایجان و ترکیه مورد حمایت قرار گرفته و با میدان داری برخی عناصر ساده لوح در این مناطق، بعضاً خطرآفرین شده است، می تواند مجدداً در آینده شعله ور شده و در زمان های حساس همچون « خروج سفیانی »، نیروهای نظامی و امنیتی کشور را زمین گیر نماید. بالاخص اگر این تحرکات، همزمان با اغتشاشات دیگر همچون اعتراضات و اعتصابات معیشتی و صنفی و نیز تحرکات تکفیری مرزهای شرقی و شیطنت های قوای نظامی غربی در خلیج فارس، همزمان گردد.
این احتمالات، صرفاً تحلیل های بی پشتوانه نیستند، بلکه در نقشه « خاورمیانه بزرگ » که استعمار و ایلومیناتی برای ایران تدارک دیده است، « شواهد تلاش برای « تکه تکه کردن ایران » نیز به چشم می خورد!
بنابراین به نظر می رسد که « ایران » و متحدان منطقه ای « ایران » در زمان « خروج سفیانی »، طبق برنامه ای هماهنگ و زمانبندی شده، توسط « حامیان سفیانی » یعنی « غربی ها » و نیز عمال منطقه ای آن ها همچون گروه های تکفیری، جدایی طلب و ...، تحت آزار و اذیت قرار گرفته، تا « سفیانی » آسوده خاطر به تحرکات خود بپردازد و یکپارچگی « هلال شیعی » را از بین ببرد. در این راه، تا حدودی دشمن موفق بوده و تا زمان رسیدن « سفیانی » به « عراق »، روال بر وفق مراد « سفیانی » و « متحدانش » به پیش می رود.
اما آن چه که لامذهب ها و دشمنان دین خدا فراموش کرده اند، « مکر الهی » است، چیزی که « سفیانی » و « حامیانش » مکرراً دچار آن خواهند شد!
قبلاً ذکر کردیم که طبق تحلیل های منبعث از روایت « موثقه جابر »، « سفیانی » و « دولت لاییک ترکیه » در یک اقدام موذیانه، اقدام به تقسیم « سوریه » بین خود خواهند کرد تا « سفیانی » با آسودگی به سراغ « عراق » و « شیعیانش » برود، لیکن اولین « مکر الهی »، پیدا شدن « میادین نفتی » در « البصیرة » یا « قرقیسیا » خواهد بود که « سفیانی »، « ترکیه » و « متحدانشان » را به مسلخ برده و باعث هلاکت 100 هزار نفر ستمگر در نبرد « قرقیسیا » می شود! به این ترتیب، حدود 50 هزار نفر از « سپاه سفیانی » و 50 هزار نفر از « سپاه ترکیه »، از بین رفته، و توانایی این قدرت های نظامی و متحدین شان تضعیف می شود! اما در این بین، « ایرانیان » و سایر قوای نظامی « شیعی » اعم از جریان « یمانی » و ...، گرچه متحمل مشکلات داخلی و درگیری در مرزهای خودشان هستند، اما هر چه هست، از هلاکت در نبرد سهمگین « قرقیسیا » نجات خواهند یافت! و این اولین مرحله از « مکر الهی » علیه « سفیانی » و « حامیانش » خواهد بود.
مرحله دوم « مکر الهی » در موقعی بروز می کند که « سفیانی » با لشکری آسیب دیده از « قرقیسیا » به « عراق » می رسد و در این مرحله، با تصور این که کار « ایران » و « متحدینش » تمام می باشد، به تاخت و تاز با همان تعداد لشکر کاهش یافته و آسیب دیده از « قرقیسیا » می پردازد. چرا که برآوردهای مستشاران غربی « سفیانی » بر این خواهد بود که وضعیت آشفته داخلی و مرزهای پریشان « ایران »، کار ایران را یکسره ساخته و « سفیانی » با همان تعداد نیروهای باقیمانده از « قرقیسیا » که روایت « موثقه جابر » آن را 70 هزار نفر ذکر می کند، می تواند « عراق » را تصرف کرده و با یک نبرد « سبک » و کم دردسر، موجب « سقوط ایران » گردد! فلذا علی رغم از دست دادن 40 درصد از سپاه سفیانی در « قرقیسیا » (چیزی در حدود 50 هزار نفر کشته در قرقیسیا)، عملاً « سفیانی » به تصرف عراق، و « همسایگی » ایران می رسد!
اما ظاهراً در این مرحله، ورق برمی گردد! و احتمالاً نیروهای « سپاه خراسان » یا همان « لشکر ایران » به سرعت توان خود را بازیافته و پس از تسلط بر اوضاع کشور، و رفع فتنه ها و مشکلات، سریعاً به سمت « مرزهای غربی » حرکت می کنند!
با توجه به این که از اعلام آغاز « قیام خراسانی »، که همزمان با اعلام آغاز قیام « سفیانی » بوده، چند ماه سپری شده است و در این میان، « سفیانی » به تاخت و تاز مکرر پرداخته و حتی به همسایگی « ایران » می رسد، عملاً زمانی برای استراحت و تجدید قوای « سپاه خراسان » و لشکر « ایران » باقی نمی ماند و نیروهای « نظامی ایران »، همگی بدون توقف، و بدون استراحت، با سرعت و شتاب فراوان، به سمت « مرزهای غربی » جهت مقابله با « سفیانی » و احتمالاً کمک به متحدان شیعه « عراقی » حرکت می کنند.
در خصوص این که سرنوشت نبرد « سپاه خراسان » با « سپاه سفیانی » چه می شود، روایات « صحیحه » مستقیماً مطالبی بیان نکرده اند، اما در روایات ضعیف، سخن از پیروزی « ایرانیان » بر سپاه « سفیانی » به میان آمده است.
همچنین با توجه به این که عبارت « تعدادی از یاران قائم با آن ها هستند »، در روایت « موثقه جابر »، در توصیف « سپاه خراسان » آمده است، می توان دریافت که این سپاه، ان شا الله به محضر امام مهدی (عج) رسیده و این مساله، جز با شکست « سفیانی » و الحاق به نیروهای « امام مهدی (عج) » که از سمت حجاز به سمت « عراق » خواهند آمد، میسر نخواهد شد!
فلذا متن روایت « موثقه جابر » نیز در دل خود، به صورت تلویحی، شواهدی از پیروزی « سپاه خراسان » بر « سپاه سفیانی » دارد و این به معنای تحمیل اولین شکست بر « سفیانی »، از سوی « ایرانیان » می باشد.
ذکر یک نکته بسیار مهم: روایت ارزشمند و معتبر « موثقه جابر »، چندین پیام امنیتی و نظامی و سیاسی بسیار ارزشمند برای ایرانیان در دل خود دارد. در این روایت، می توان به صورت تلویحی دریافت که همزمان با « خروج سفیانی »، « ایران » احتمالاً درگیر فتنه های متعددی خواهد شد که امکان تحرکات برون مرزی موثر را از « لشکر ایران » سلب می کند. نبرد با گروه های تکفیری در مرزهای شرقی، درگیری با گروه های جدایی طلب و حامیانشان در غرب، شمال غربی و جنوب شرقی کشور، اشتغال به خاموش نمودن فتنه ها و اغتشاشات داخلی که ممکن است منشاء فرهنگی یا اعتراضات معیشتی داشته باشند، همگی از جمله دلایل احتمالی زمین گیر شدن ایران در آن مقطع زمانی و چالش در ورود به معادلات منطقه ای خواهند بود.
یقیناً ایران اسلامی عزیز، در آن زمان، هر چقدر آسیب کمتری از مشکلات مربوطه ببیند، قوای نظامی قدرتمندتری برای یاری امام مهدی (عج) خواهد داشت و آسیب کمتری نیز در داخل خواهد دید.
بدین ترتیب، رفع مشکلات معیشتی شهروندان ایرانی، توجه به چالش های فرهنگی فرزندان این مرز و بوم، نگاه پدرانه و پرمهر به جوانان و نوجوانان عزیزی که دچار اختلالات هویتی و فرهنگی شده اند و تلاش برای رفع ایجابی این مشکلات در زمان حاضر، توجه به مرزنشینان و رفع مشکلات معیشتی و سوءتفاهم های آن ها، مقابله موثر و جدی با گروه های تکفیری مرزهای شرقی و ممانعت از قدرت یافتن گروه های تکفیری همچون « داعش خراسان (افغانستان) »، « القاعده »، « طالبان » و گروه های مشابه در زمان حال و آینده، همگی می توانند در کاستن از حجم و سنگینی مشکلات « ایران اسلامی »، نقش موثری بازی کنند و آسیب های وارده به کشور در مقاطع مختلف و بالاخص زمان « خروج سفیانی » را کاهش دهند.
یقیناً مومنان حقیقی، مشفقانه و از صمیم قلب، در درجه اول، آرزوی هدایت و رستگاری سایر برادران و خواهران خود را خواهند داشت، ولو از نظر اعتقادی با آن ها مشکل داشته باشند. فلذا کل کل و خط و نشان کشیدن برای دیگران به اسم مهدویت و دین و مذهب، در شآن شیعیان پیرو امام مهدی (عج) نیست و صدها بار اقدام برای اصلاح با قول لین و کار فرهنگی صحیح و ... نیاز است و در صورتی که اصلاح میسر نشده و نفرات مقابل به اقدامات خشونت بار اصرار بورزند، اسلام نیز دستور دفاع و جهاد نظامی صادر می نماید. فلذا آن چه که امروز می توان برای ایران اسلامی انجام داد و آن را در مقابل حوادث آینده، بیمه خواهد نمود و از شدت آسیب ها و تخریب ها خواهد کاست، همانا فعالیت ایجابی با نیت سالم و قلبی مالامال از علاقه به همنوع خواهد بود تا ان شا الله از دریچه قلب ها، بتوان اسلام عزیز را در نهانخانه دل همنوعان، مستقر ساخت.
با توجه به مطالب گفته شده، می توان دریافت که « سپاه خراسان » یا « ایران » آخرالزمان، علی رغم عقب ماندن نسبت به « سفیانی » در زمان « اعلام قیام »، به تدریج بر مشکلات داخلی و خارجی خود، تسلط خواهد یافت و به محض ورود « سفیانی » به « عراق »، انسجام و یکپارچگی مجدد نیروهای نظامی ایران، به دست آمده و همگی آن ها با سرعت و شتاب فراوان و بدون وقفه، به سمت « مرزهای غربی » خواهند شتافت تا عقب ماندگی خود را در تحولات چند ماه اخیر رخ داده پس از « خروج سفیانی » جبران نمایند و به کمک متحدان خود بالاخص « شیعیان گرفتار در چنگ سفیانی » در « عراق » بشتابند. در حالی که تعدادی از « اصحاب » یا « یاران خاص » حضرت مهدی (عج) در سپاه « خراسان » و لشکر « ایران » حضور دارند و بخش اعظم سپاه « ایران » را نیز « انصار » یا « یاران عام » امام مهدی (عج) تشکیل می دهند، این سپاه به نبرد با « سفیانی » پرداخته و ان شا الله پس از چند ماه پیروزی پیاپی « سفیانی »، اولین بار لشکر « ایران »، طعم شکست را به « سفیانی » خواهد چشاند.
اما در این راه، مجدداً « مکر الهی » به یاری مومنین خواهد شتافت! ان شا الله در قسمت های آتی، در این خصوص بیشتر صحبت خواهیم کرد.
پایان قسمت بیست و هشتم
تحیلی و بررسی: خادم الامام (عج)
ادامه دارد ...
=======================
توضیح و نقد مدیر مسئول :
طی روزهای اخیر که قسمتهای ۲۷ و ۲۸ سلسله مطالب تحولات فلسطین و خاورمیانه از زاویه ای دیگر منتشر شد برخود لازم دیدم تا چند موضوع را از باب یاد آوری و راهنمایی به حضور با سعادت مخاطبان عرض کنم
قبل از هر چیز باید بابت قلم شیوا و جذاب و متن دقیق و مستند و تحلیلهای ارزشمند و دقیق خادم الامام به عنوان مولف این سلسله مطالب تشکر کنم و خدا را بابت داشتن چنین عزیزانی که در مسیر تبیین و تحلیل شرایط در عصر ظهور تلاش میکنند شکر کنم
اما این موضوع نباید مانع از طرح چند مورد انتقادی گردد که یقینا مولف محترم نیز از مخاطبان خود همین انتظار را دارند تا آمادگی منتظران برای تحلیل درست شرایط در دم دمای ظهور در بهترین حالت اتفاق بیفتد
نکته اول ؛ اینکه از واژه خراسان و یاران خراسانی آن حضرت که در روایت موثقه جابر به صراحت از آنها یاد شده است برداشت شود که حکومت و نظام فعلی در ایران مصداق آنان هستند نوعی ساده اندیشی و ساده انگاری است
اولا ذکر نام مناطق جغرافیایی در احادیث مربوط به عصر ظهور و سایر احادیثی که از ناحیه ائمه اطهار موجود هستند آنچنان دقیق است که هیچ گاه نمیتوان حتی با اغماض هم واژه خراسان را مترادف با کل کشور ایران و نظام جمهوری اسلامی ایران دانست
جایی که نام مناطق کوچک ، بزرگ ، دور افتاده و یا مطرحی مثل قرقیسیا ، ساوه ، طالقان ، ری ، قم ، اصفهان ، اهواز و .... با دقت توسط ائمه اطهار علیهم السلام ذکر میشود نمیتوان انتظار داشت مراد از ذکر منطقه خراسان در حدیث موثقه جابر کل منطقه ایران باشد چه برسد به اینکه مراد از آن را همین نظام فعلی جمهوری اسلامی بدانیم
ثانیا ؛ هرچند در نگاه نخست ذکر این موضوع که نظام سیاسی در ایران به دلیل درگیری با منازعات داخلی ناشی از اغتشاشات ( اعتراضات ) و مقابله با اعتصابات و مطالبات صنفی و معیشتی و ... و مقابله با جدایی طلبان در مرزهای شرقی و شمال غربی و .. باعث عقب افتادن از قافله و در نهایت تعجیل سپاه خراسان در حرکت به سمت منطقه تحت سیطره سفیانی خواهد شد ، درست و منطقی عنوان میشود اما این مطلب باز هم در دل خود میخواهد این موضوع را به مخاطب القاء کند که نظام سیاسی فعلی ایران تحت هر شرایطی لیاقت همراهی حضرت ولی عصر (عج) را میتواند داشته باشد و سپاه خراسان که یکی از مناطق ایران بزرگ است به نمایندگی از کل سرزمین ایران و نظام سیاسی حاکم بر آن ، برای تیمن و تبرک به یاری آن حضرت خواهد شتافت
همین مطلب به فرض یکپارچگی سیاسی منطقه ایران در عصر ظهور ناشی از کوچک شمردن و ساده انگاشتن یاری حضرت ولی عصر (عج) در نگاه مسئولان و سران نظام حاکم بر ایران در عصر ظهور خواهد بود و گرنه چرا سپاه خوزستان ، اصفهان ، کرمان ، یزد ، فارس و سایر مناطق ایران به یاری آن حضرت نمیشتابند
مگر نه اینکه از لحاظ جغرافیایی به منطقه نبرد نزدیکتر هستند و سریعتر میتوانند خودرا به معرکه برسانند
اینکه در مطالب و مقالات مرتبط با علائم ظهور واژه خراسان و سپاه آن را هم معنی با کل منطقه ایران و مترادف با نظام سیاسی مستقر در آن فرض نکنیم که کاملا بدیهی و منطقی هم هست ، هیچ منافاتی با لزوم همراهی نظام جمهوری اسلامی ایران در مرزهای سیاسی ایران با حضرت ولی عصر (عج) در نبرد با سفیانی ندارد
منطقه ایران یک صدم مساحت و جمعیت کره زمین را شامل میشود ، وقتی ۹۹ درصد مردم دنیا در مواجهه با حضرت صاحب الزمان و المکان (عج) بی طرف یا دشمن هستند ، اگر همان یک درصد هم به فرض دشمن ان حضرت باشند باز هم هیچ خللی در برنامه خداوند متعال برای ظهور پیش نخواهد آورد
البته ناگفته پیداست که نه نیاز به جمهوری اسلامی را برای ظهور میتوان ضروری قلمداد کرد و نه پسا جمهوری اسلامی را هرچند وجود یک نظام سیاسی مقتدر و محبوب در منطقه ایران میتواند مسیر ظهور را برای وجود نازنین حضرت ولی عصر (عج) تسهیل نماید چراکه قرار است ظهور در بهبوهه یکه تازی دجال و سفیانی اتفاق بیفتد ، لذا جهت جلوگیری از قضاوتها و تحلیلهای نادرست و نابجا که منتهی به تصمیمهای نادرست و در نهایت حرکت در مسیر نادرست از سوی مخاطبان خواهد شد محتوای این بخش از مقاله با سعه صدر و فاصله گیری از تعصب نابجا و توسل به ائمه معصومین علیهم السلام همراه با نقد و توضیح مدیر مسئول این رسانه منتشر شده است
پیرو تحلیلهای فوق در خصوص منطقه خراسان ، سپاه خراسان و پرچمهای خراسان در حدیث موثقه جابر لازم است توجه مخاطبان عزیز را به یک نکته مهم دیگر نیز جلب نمایم
تمام این مطالب با این فرض منتشر شده است که منظور از واژه خراسان در روایت موثقه جابر همین منطقه ای است که هم اکنون به صورت رسمی در تقسیمات کشوری و استانی و بین المللی به نام خراسان نامگذاری شده است در صورتیکه در زمان های نه چندان دور خراسان بزرگ علاوه بر شمال شرق ایران ، شامل بخشهایی از کشورهای افغانستان ، ترکمنستان و حتی تاجیکستان هم میشده است
با این حال احتمال اینکه مناطق یاد شده مراد از منطقه خراسان در روایات و احادیث باشد نیز با توجه به مناسبات اجتماعی ، سیاسی و مذهبی حاکم و رایج بر این مناطق در عصر حاضر را نمیتوان آنچنان جدی گرفت مگر اینکه اتفاقات و تحولات آینده ، این مناطق را هم به احتمال نزدیک تر نماید
- تحولات فلسطین و خاورمیانه، از زاویه ای دیگر - بخش اول
- تحولات فلسطین و خاورمیانه، از زاویه ای دیگر - بخش دوم
- تحولات فلسطین و خاورمیانه، از زاویه ای دیگر - بخش سوم
- تحولات فلسطین و خاورمیانه، از زاویه ای دیگر - بخش چهارم
- تحولات فلسطین و خاورمیانه، از زاویه ای دیگر - بخش پنجم
- تحولات فلسطین و خاورمیانه، از زاویه ای دیگر - بخش ششم
- تحولات فلسطین و خاورمیانه، از زاویه ای دیگر - بخش هفتم
- تحولات فلسطین و خاورمیانه، از زاویه ای دیگر - بخش هشتم
- تحولات فلسطین و خاورمیانه، از زاویه ای دیگر - بخش نهم
- تحولات فلسطین و خاورمیانه، از زاویه ای دیگر - بخش دهم
- تحولات فلسطین و خاورمیانه، از زاویه ای دیگر - بخش یازدهم
- تحولات فلسطین و خاورمیانه، از زاویه ای دیگر - بخش دوازدهم
- تحولات فلسطین و خاورمیانه، از زاویه ای دیگر - بخش سیزدهم
- تحولات فلسطین و خاورمیانه، از زاویه ای دیگر - بخش چهاردهم
- تحولات فلسطین و خاورمیانه، از زاویه ای دیگر - بخش پانزدهم
- تحولات فلسطین و خاورمیانه، از زاویه ای دیگر - بخش شانزدهم
- تحولات فلسطین و خاورمیانه، از زاویه ای دیگر - بخش هفدهم
- تحولات فلسطین و خاورمیانه، از زاویه ای دیگر - بخش هجدهم
- تحولات فلسطین و خاورمیانه، از زاویه ای دیگر - بخش نوزدهم
- تحولات فلسطین و خاورمیانه، از زاویه ای دیگر - بخش بیستم
- تحولات فلسطین و خاورمیانه، از زاویه ای دیگر - بخش بیست و یکم
- تحولات فلسطین و خاورمیانه، از زاویه ای دیگر - بخش بیست و دوم
- تحولات فلسطین و خاورمیانه، از زاویه ای دیگر - بخش بیست و سوم
- تحولات فلسطین و خاورمیانه، از زاویه ای دیگر - بخش بیست و چهارم
- تحولات فلسطین و خاورمیانه، از زاویه ای دیگر - بخش بیست و پنجم
- تحولات فلسطین و خاورمیانه، از زاویه ای دیگر - بخش بیست و ششم
- تحولات فلسطین و خاورمیانه، از زاویه ای دیگر - بخش بیست و هفتم
- تحولات فلسطین و خاورمیانه، از زاویه ای دیگر - بخش بیست و هشتم + نقد
- تحولات فلسطین و خاورمیانه، از زاویه ای دیگر - بخش بیست و نهم
- تحولات فلسطین و خاورمیانه، از زاویه ای دیگر - بخش سی ام
- تحولات فلسطین و خاورمیانه، از زاویه ای دیگر - بخش سی و یکم
- تحولات فلسطین و خاورمیانه، از زاویه ای دیگر - بخش سی و دوم
- تحولات فلسطین و خاورمیانه، از زاویه ای دیگر - بخش سی و سوم
- تحولات فلسطین و خاورمیانه، از زاویه ای دیگر - بخش سی و چهارم
- تحولات فلسطین و خاورمیانه، از زاویه ای دیگر - بخش سی و پنجم
- تحولات فلسطین و خاورمیانه، از زاویه ای دیگر - بخش سی و ششم
- تحولات فلسطین و خاورمیانه، از زاویه ای دیگر - بخش سی و هفتم
- تحولات فلسطین و خاورمیانه، از زاویه ای دیگر - بخش سی و هشتم
- تحولات فلسطین و خاورمیانه، از زاویه ای دیگر - بخش سی و نهم
- تحولات فلسطین و خاورمیانه، از زاویه ای دیگر - بخش چهلم
- تحولات فلسطین و خاورمیانه، از زاویه ای دیگر - بخش چهل و یکم