-
-
۲

قرآن کریم و سنت اسلامی هیچگاه امامت را به «جنسیت» محدود نکردهاند. معیارهای امامت در قرآن، مانند عدالت، صبر و یقین، اختصاصی به مردان ندارد. از سوی دیگر، الفاظ و القاب به کار رفته در متون دینی یا خنثیاند یا معنایی عام دارند که زنان را هم شامل میشود. همچنین نمونههای برجستهای از زنان در قرآن بهعنوان الگو برای همه مؤمنان معرفی شدهاند (مانند مریم و آسیه). این دلایل، پایه نظری و قرآنی مهمی برای امکان زن بودن امام دوازدهم (عج) هستند. در تاریخ اسلام و روایات مهدوی، زنان بارها نقشهای کلیدی در رهبری دینی، اجتماعی و سیاسی ایفا کردهاند. از حضرت زهرا (س) که خطبه فدکیه را در قلب جامعه ایراد کرد تا حضرت زینب (س) که پیام کربلا را زنده نگه داشت، نمونههای تاریخی فراوانی از رهبری زنان وجود دارد. همچنین روایات مربوط به عصر ظهور، از حضور گسترده زنان در سپاه امام و امنیت بینظیر زنان در جامعه مهدوی سخن گفتهاند. این شواهد نشان میدهد که زمینه تاریخی و روایی برای پذیرش امام زنانه فراهم است.
در متون عرفانی و روایی شیعه، و همچنین در سنتهای دینی دیگر نیز، حقیقت «نجات» و «ولایت» اغلب با نمادهای زنانه پیوند خورده است. مفاهیمی چون «سرّ مستودع»، «امالکتاب»، «پردهنشینی» و «غیبت» در باطن خود ماهیتی مؤنث دارند. از سوی دیگر، در ادیان دیگر نیز منجی یا حضور الهی اغلب در چهرهای زنانه یا مؤنث ظهور یافته است. این همه شواهد نشان میدهد که امام دوازدهم (عج) میتواند زن باشد، بیآنکه با سنت دینی ناسازگار باشد.تاریخ اسلام و شیعه نیز نشان داده که محیط اجتماعی مردسالار، پذیرش یک امام زن را دشوار میساخت. دشمنی فقها، اتهام «دین جدید»، خطر قتل از سوی حکومتها و حتی تعصب اجتماعی، همه عواملی بودند که ضرورت پنهانسازی هویت امام را ایجاب میکردند. به همین دلیل، ولادت پنهانی، سفارش به عدم ذکر نام، و بهکارگیری القاب مردانه همگی لایههای امنیتی برای حفظ جان امام زنانه بودهاند. از سوی دیگر، تجربه تاریخی ناکامی حکومتهای مردسالار و نیاز جهان امروز به رهبری زنانه، نشان میدهد که زمان ظهور، بهترین موقع برای آشکار شدن این راز خواهد بود.